1- چون گفتى بنده ‏ام در بند بندگى باید بودن، و چون گفتى او خداوند است در حکم خدا باید بود.

2- اى فرزند بدان که نماز و روزه خاص خداى است در آن تقصیر مکن که چون در خاص خدا تقصیرى کنى از عام همه جهان بازمانى، زنهار اى پسر که در نماز مستى و استهزاء نکنى بر ناتمامى رکوع و سجود و مطابیه کردن که هلاک دین و دنیا بود.

3- با مادر و پدر چنان باش که از فرزندان خویش طمع دارى که با تو باشند.

4- منگر به حال کسى که حال او از حال تو بهتر باشد، بنگر به حال کسى که حال او از حال تو کمتر بود تا دائم از خداى تعالى خوشنود باشى.

5- سخن ناپرسیده مگو، و کسى را که پند نشنود پند مده، و بر ملا کس را پند مده.

6- تا بتوانى از کسى نیکوئى دریغ مدار که یک روزى نیکو بر دهد.

7- اگر غم و شادیت بود غم و شادى خویش پیش مردم اظهار مکن و دلتنگ مشو که این فعل کودکان باشد.

8- اگر کسى با تو ستیزه کند به خاموشى آن ستیزه را بنشان و جواب احمق خاموشى است.

9- پیران قبیله خویشتن را حرمت کن.

10- کاهلى فساد تن بود زنهار کاهلى مکن.

11- اگر تن ترا فرمانبردارى نکند به ستم تن خویش را فرمانبردار کن، و به قهر آن را به طاعت درآور.

12- از گفتار و کردار به اصلاح شرم مدار که بسیار مردم بود که از شرمگینى از غرضهاى خویش باز ماند.

13- به تیزى و تندى عادت مکن و از حلم خالى مباش و لیکن چنان نرم نباش که به خورندت.

14- با همه گروه موافق باش که به موافقت از دوست و دشمن مراد تو حاصل گردد.

15- چون ترا شغلى پیش آید هر چند ترا کفایت آن باشد مستبد بر رأى خود مباش که هر که مستبد به رأى بود پشیمان شود، و از مشورت کردن عیب مدار با پیران عاقل و دوستان مشفق.

16- اى پسر در سخن راستگو باشد و دروغگو مباش، و خود را به راستگوئى معروف کن.

17- زنهار آنچه به دورغ ماند نگوئى که دروغى که به راست ماند بهتر است از راستى که به دروغ ماند.

18- چنانچه عیب دوستى یا عیب شخص محتشم ترا معلوم شود زنهار مگوئى.

19- چنانچه سخنى دانى که موافق مذهب عامه ناس نباشد مگوى که موجب غوغاى عامه بود.

20- در دانستن رازى که به بدو نیک تو تعلق ندارد سعى مکن.

21- پیش مردمان نا کس راز مگوى که اگر سخن نیکوئى بود گمان زشت برند.

22- هر چه بگوئى نا اندیشیده مگوى تا بر گفتار پشیمان نشوى.

23- سر سخن مباش که سخن سرد تخمى است که از آن دشمنى روید.

24- بسیاردان و کم گو باش، و نه کم دان و بسیار گوى که بسیار گوى اگر چه خردمند باشد مردم آن را بى‏خرد دانند.

25- با هر که سخن گوئى نگر که سخن ترا خریدار هست یا نه اگر مشترى یابى بفروش و اگر نه بگذار.

26- ز نهار دوست خود مخوان کسى که دشمن دوستان تو باشد.

27- بپرهیز از نادانى که خود را دانا شمرد.

28- اگر خواهى راز ترا دشمن نداند با دوست مگوئى.

29- هر که نسبت به تو زشتى گوید معذورتر از آن دار که کسى آن سخن به تو رساند.

30- اگر خواهى مردم نکو گوى تو باشند زنهار نکو گوى مردم باش.

31- اگر خواهى که بر دلت جراحتى نباشد که به هیچ مرهم به نشود با هیچ نادانى مناظره مکن.

32- شب طعام خوردن سخت زیان کار است که آدمى دایم به تُخَمَه است.

33- چون مهمان کنى در خوبى و بدى خوردنیها از مهمان عذر مخواه که این طبع بازاریانست، هر ساعت مگوى که فلان چیز بخور خوبست یا چرا نمى‏خوردى یا من نتوانستم سزاى تو کنم که اینها سخن محتشمان نباشد سخن کسانى است که یک بار مهمان کنند.

34- چاکران مهمان را نکو دار که نام نیک ایشان بیرون برند.

35- اگر چاکران تو خطائى کنند در پیش مهمان با ایشان جنگ مکن و مؤاخذه مکن.

36- مهمان هر کس مشو که حشمت را زیان دارد.

37- با چاکران میزبان مگوى که اى فلان این طبق را فلان جاى نه، و بنان و کاسه دیگر کسى را تکلیف مکن، خلاصه مهمان فضول نباش.

38- از مزاح ناخوش و فحش شرم‏دار و مکن.

39- زنهار با کمتر از خویش مزاح مگوى و مکن تا حشمت خویش در سرآن کار نکنى، بدان که خوار کننده همه قدرها مزاح است، آنچه گوئى شنوى.

40- با هیچ کس جنگ مکن که جنگ نه کار محتشمان است بلکه شغل زنان است با کودکان.

41- طریقه محتشمان چنین است که در تابستان نیم روز قیلوله کنند و اگر خواب نیاید در خلوت خانه خود باشند تا گرما شکسته بود.

42- چون بر اسب نشینى بر اسب کوچک منشین که مرد اگر چه بزرگ منظر باشد بر اسب کوچک حقیر نماید، و اگر چه حقیر بود بر اسب بزرگ به شکوه نماید.

43- از مرگ مترس و بدان که تا تن خود را بخورد سگان ندهى خود را به نام شیران نتوان کرد، هر که بزاید روزى بمیرد.

44- مال را نگاه دار که چیزى به دشمن بگذارى به که از دوستان بخواهى، چیزى اگر چه کم بود نگاهداشتى آن واجب دان، که هر که چیز کم نگاه نتواند داشت بسیار را هم نگاه ندارد.

45- امانت نگاهدارى مکن زنهار که سعى عبث به تو ماند، هر گاه رد نکنى خائن و تبه روزگار خواهى بود، و چنانچه رد کنى کارى نکرده باشى مال مردم را داده باشى و اصلًا صاحب آن ممنون نباشد و چنانچه تلف شود بد نام بشوى.

46- تا توانى سوگند مخور.

47- در معامله از مماسکه و سعى در قیمت کوتاهى مکن که آن نیمى از تجارت است.

48- صبور باش که صبورى دوم عاقلى است.

49- در خانه خریدن اول همسایه را ملاحظه کن.

50- سعى کن تا خانه در جائى خرى که توانگرترین همسایگاه باشى، و فقیرتر بلکه مساوى نباشى.