Garden City

۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۱ ثبت شده است

خانه ای خواهم ساخت....

یه شعر نو.....

 

خانه ای خواهم ساخت     

سنگ هایش همه سرخ 

پشت بامش همه سبز

روشناییش همه روز 

باغچه اش پر زدرخت

کومه اش پر آتش

پس از آن خواب هایم همه پاک

روزهایم همه عشق

همدمم آب زلال

پس از آن آسمانم همه صاف

روزهایم پر نور

آرزوهایم همه تو

لحظه هایم همه تو

دم گرمم همه تو

گل سرخم همه تو

چشم هایم واسه تو

عشق هایم واسه تو

 

 

 

کاری از "نسرین حاجی زاده"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

همه رو دوس داشته باشیم

زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند. پیر مرد همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت و پیر زن هرگز زیر بار نمی رفت و گله های شوهرش رو به حساب بهانه گیری های او می گذاشت. این بگو مگوها همچنان ادامه داشت. تا اینکه روزی پیر مرد فکری به سرش زد و برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف می کند و آسایش او را مختل کرده است ضبط صوتی را آماده می کند و شبی همه سر و صدای خرناس های گوشخراش همسرش را ضبط می کند. پیر مرد صبح از خواب بیدار می شود و شادمان از اینکه سند معتبری برای ثابت کردن خروپف های شبانه او دارد به سراغ همسر پیرش می رود و او را صدا می کند، غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته است! از آن شب به بعد خروپف های ضبط شده پیرزن، لالایی آرام بخش شبهای تنهایی او می شود. ..: قدر هر کسی رو بدونید تا یه روزی پشیمون نشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

آسمان بارانییس .............

آسمان بارانی است
همگی می گذرند
چتر دارند به دست
تا نبارد باران
بر سر و صورتشان

اما ...

من تنها و رها
زیر این سقف سیاه
گام بر می دارم
بی چتر ...
و به تو , می اندیشم ...
تنها به خود تو...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++