باز آی واین مضراب های شکسته را بردار وبر سنتور کهنه دلم بنواز.

چندی است که آهنگی بر آن ننواخته اند .

باز آی وشقایق های چشمانم را نوازش کن.

باز آی وپاهای رنجورم را توان ایتادن ده؛ چرا که سال هاست عظم سفر کرده اند ولی نای پیش رفتن ندارند.