Garden City

۲۹۱ مطلب توسط «باغ شهر ++» ثبت شده است

اقتصاد با طعم شاه عباس صفوی......


شاه عباس از وزیرش پرسید:

امسال اوضاع اقتصادی کشور چگونه است؟

وزیر گفت: شکرخدا تمام پینه دوزان توانستند به زیارت کعبه روند!

شاه عباس گفت:

نادان! اگر اوضاع مالی مردم خوب بود باید کفاشان به مکه می رفتند نه پینه دوزان!

چون نمی توانند کفش بخرند، تعمیرش می کنند!

علت را پیدا کن تا کار را اصلاح کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

باقالی پلو با ماهیچه برای همه به خاطر بچه دار شدنم......

توی رستوران نشسته بودم که یک دفعه یه مرده که با تلفن صحبت میکرد فریاد کشید و خیلی خوشحالی کرد و بعد از تمام شدن تلفن، رو به گارسون گفت : همه کسانی که در رستورانند، مهمان من هستن به ""باقالی پلو و ماهیچه""


""بعد از 18 سال دارم بابا میشم""


چند روز بعد تو صف سینما، همون مرد رو دیدم که دست بچه ی 3یا 4 ساله ای را گرفته بود که به او بابا میگفت


پیش مرد رفتم و علت کار اون روزشو پرسیدم


مرد با شرمندگی زیاد گفت: آن روز در میز بغل دست من، پیرمردی با همسرش نشسته بودند پیر زن با دیدن منوی غذاها گفت: ای کاش میشد امروز باقالی پلو با ماهیچه میخوردیم، شوهرش با شرمندگی ازش عذر خواهی کرد و خواست به خاطر پول کمشان، فقط سوپ بخورند


من هم با آن تلفن ساختگی خواستم که همه مهمان من باشند تا اون پیرمرد بتونه بدون شرمندگی، غذای دلخواه همسرش را فراهم کنه.


خدا همه جا هست و بنده خداوند صرفا مسلمان نیس.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

بخند لطفا حتی برای چن لحظه..

پلیسا دوست دارن ما جرم کنیم


دکترا دوست دارن ما مریض بشیم


دندون پزشکا دوست دارن دندونای ما فاسد بشه


مکانیکا دوست دارن ماشینامون خراب بشه





فقط این دزدا هستن که آرزوی یه زندگی پر پول و موفق و خوب برامون دارن!


خدا نگهدارشون باشه

نیت خیلی مهمه 



I love u

dozda✋😜😎

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

تجربه رابطه جنسی قبل ازدواج... بشتابید....

ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎ ﻗﺮﺍﺋﺘﯽ : .

‏«ﻣﻦ ﯾﮏ ﺳﺆﺍﻝ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﺷﻤﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﻫﯿﺪ. ﺍﻓﻄﺎﺭﯼ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩﺗﺮ

ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﻧﻬﺎﺭ؟ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ… ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ …. ﻫﻤﻪ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ : ﺍﻓﻄﺎﺭﯼ ﺑﻬﺘﺮ

ﺍﺳﺖ . ﭼﺮﺍ؟ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﺍﻓﻄﺎﺭﯼ ﺁﺩﻡ ﻣﺪﺗﯽ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ، ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻣﺪﺗﯽ ﻧﺨﻮﺭﺩ،

ﻏﺬﺍﺑﺮﺍﯾﺶ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﻣﺎ ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺁﻥ ﺧﻮﺷﻤﺰﮔﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ . ﭼﻮﻥ ﻗﺒﻞ ﻭ

ﺑﻌﺪﺵﻫﺮﭼﯿﺰﯼ ﮔﯿﺮﺵ ﺁﻣﺪﻩ ﺧﻮﺭﺩ. ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﻮﺱ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻨﺪ ﻣﺜﻞ

ﺁﺩﻣﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪﺍﺳﺖ . ﺁﻧﻮﻗﺖ ﺧﺎﻧﻢ ﺧﻮﺩﺵ، ﺷﻮﻫﺮ

ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺑﯿﺴﺖ ﺍﺳﺖ . ﭼﻮﻥ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺟﺰ ﻫﻤﺴﺮﺵ . ﺍﯾﻦ ﻫﻤﺴﺮﺵ

ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﺍﺳﺖ. ﻣﺜﻞﺍﻓﻄﺎﺭﯼ، ﭼﯿﺰﯼ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ… ﻭﻟﯽ ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻫﯽ ﺭﺍﻩ

ﻣﯽﺭﻭﺩ ﻣﻐﺰ ﺑﺎﺩﺍﻡ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﺗﺨﻤﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﺳﯿﮕﺎﺭﻣﯽﮐﺸﺪ، ﭼﺎﯼ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ،

ﺑﺴﺘﻨﯽ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻫﯽ ﺭﺍﻩ ﻣﯽﺭﻭﺩ ﻭ ﯾﮏﭼﯿﺰﯼ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﺮ

ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺁﻥ ﻣﺰﻩﯼ ﺍﻓﻄﺎﺭﯼﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ . ﻏﺮﺑﯽﻫﺎ ﺳﺮﺷﺎﻥ

ﮐﻼﻩ ﺭﻓﺖ ﮐﻪ ﻭﻝ ﺷﺪﻧﺪ . ﺑﺎ ﺑﯽﺣﺠﺎﺑﯽ ﻭ ﺑﺪ ﺣﺠﺎﺑﯽ ﮐﻼﻩ ﺳﺮﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ

ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ …» ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ﻧﺪﺍﺭﻩ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

تو گوگل . کام سرچ کردم.......

تو گوگل سرچ کردم تنهایی ....

همش عاشقانه بود ...یکی از غم یار تنها بود یکی از خیانت یار....

هیچ کس درک نمیکنه حتی فضایه مجازی ک خیلیییی بزرگه ......اونم درک نکرد......اما ...

تو..ای بزرگتر از همه و همه چیز......دستم رو بگیر در لحظات دور از تو گم شده ام ....منم خیلی تنهام ....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

عزیز دردانه شوهر بودن!

.

عزیزدردانه شوهرش بود. نمی گذاشت آب تکان بخورد توی دل زنش. از احترام و محبت چیزی کم نداشت توی خانه آن مرد. گرچه زیبا نبود، قدبلند نبود، خانواده اش خیلی پایین تر از خانواده همسرش بودند و خیلی اختلافات معنایی دیگر. 

یک روز بالاخره، یک آشنا کشیدش کنار و پرسید چه شد که این مرد اینقدر هوایت را دارد؟ چه کار کردی که اینقدر خاطرخواهت شد. گفت ازدواجمان که هدیه خدا بود. ولی بعد ازدواج همه تلاشم را کردم تا نعمتی که خدا داده را حیف نکنم. شدم زن زندگی و حالا مرد بی توجه به ظاهر و تحصیلات، عاشقانه می پرستدم. بعد فکری کرد و گفت:


تازه عروسی کرده بودیم. یک روز دخترخاله هایم قرارگذاشتند که بیایند دیدنم. اولین بار بود که به خانه ام می آمدند. به همسرم گفتم میوه و شیرینی بخرد برای پذیرایی. 

آمد خانه با یک جعبه پرتقال ریز. فقط همین. ماندم چه کار کنم؟ به رویش بیاورم یا نیاورم؟ دوباره بفرستمش بیرون یا نه؟ سوال کنم یا نه. زدم به در بی خیالی و فکر کردم با همین وسایل توی خانه چطور از مهمان ها پذیرایی کنم. پرتقال ها خیلی ریز بود و نمی شد گذاشت جلو مهمان. آبشان را گرفتم. آرد و شکر و روغن هم داشتیم. خودم کیک پختم. اولین مهمانی عصرانه من با کیک و آب پرتقال برگزار شد و لبخند هم از لب هایم نیفتاد. 


از فردا رفتار این مرد با من عوض شد!


بعد گفت: حالا فهمیدم که آن روز میخواست امتحانم کند. سربلند که بیرون آمدم، تصمیمش را برای همه روزهای بعدی زندگی گرفت. شدم تاج سرش ... نمیگم همه رفتارهای درست و غلط همسرتون همچین ریشه هایی داره. نمیگم مردها همیشه درحال ارزیابی ما هستند. نمیگم اشتباه نمیکنن، تنبلی نمیکنن، بی خیالی نمی کنن... فقط این داستان واقعی رو تعریف کردم که بگم همه مسایل رو جور دیگه ای هم میشه دید، تو موقعیت های حرص درآور یا وحشتناک اینجوری، یک دقیقه مکث کنیم، یک لحظه فکر کنیم. اگر امتحان همسرمان نباشد، شاید امتحان خدا باشد. خدا زیاد امتحان می کند صبر بندگانش را توی زندگی.


و بشر الصابرین...


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

جاهلیت مدرن

داشتم سخنرانی استاد رایفی پور گوش میدادم...

جاهلیت مدرن...

خیلی بااین موضوع سخنرانی دادن...

هربارم ک گوش میدم...میبینم خودمم جاهلم ...دست کمیم ندارم...

ولی ب دوچیز پی بردم...

اول این ک هرچیزی ک زیاد میشه و میشه فرهنگ اون چیز احمقانه ترین چیزه....

دوم این ک همیشه تو زندگیتون از خودتون یک سوال کنید...

ک چی؟

من یه سوال دارم...چرا مردم سیگار میکشن؟واقعا ک چی؟

صبح تا شب وقتتو بزاری از این چت روم ب اون چت روم از لاین برو وایبر از وایبر برو تلگرام...اخرش ک چی؟اگه بمیری همون کانتکتات یه فاتحه برات نمیفرستن...

چقدر این لباس و بپوش مد شده ؟چقدر اهنگ گوش بده ...بااین ک می دونی عمرتو کم میکنه ...

مردم چرا نوشابه می خورن؟استاد میگه نوشابه برا بدن سمه ولی حرام نیست..اما بهت صدمه میزنه..خب چرا بخورم؟

استاد میگه جهل دنیارو گرفته...مردم خوابن خوابیدن...همه سرگرمن و هیچ کس از خودش نمیپرسه ک چی؟

چرا دارم درس می خونم؟براچی کار کنم؟براچی زن بگیرم؟برا چی بچه دارشم؟و دراخر میمیرم,...

هرکسی ک امام زمان خودشو نشناسه و بمیره ب مرگ جاهلیت مرده...

رو بچه هامونم داره کار میشه...

من یه ابجی دارم ده سالشه اقا این گیر داده بود ب کارتون فروزن...

من گفتم این چیه ک این بچه انقدر شیفتشه...رفتم نقدشو خوندم...دهنم باز مونده بود...تو قیلم السا و انا نقش خدارو داشت رسما...دنیا تو دستشون بود...اصلا هیچی از نقدش نمیگم خودتون یه سرچ ساده تو گوگل کنید نقد کارتون فروزن...

نقد فیلمشو گذاشتم برا اجیم...گفتم ببین چ کارتونی بدیه.بازم نگاه می کنیش؟گفت چقدر ترسناک نه دیگه نمیبینم...

اما سلیقه ابجیمو عوض کرد...حتی تخته وایت بردشم گفت مدل فروزن می خوام... دنیا خیلی بد شده...اون وقت ب این دنیا دل بستیم...این دنیا باجنگ هابیل و قابیل شروع شد...باجنگ شروع شد...هنوزم جنگه...می تونی برو داعشو جمش کن...

ب چیه این دنیا دل بستیم؟ب دوتا لذت کوچیک..

می خوای مومن شی قدم اولت اینه ک دستاتو بزاری رو گوشت...هیچی نشنوی کاری ک خدا می خوادو انجام بده ...

ب حرفه مردمم گوش نده اگه مردم عقل داشتن خدا نمیگفت اکثرهم فاسقون...

اکثر مردم دیوانن فاسقن...

ب دوتا اس ام اس ب دوست پسرتو دوتاقرارو هی شماره بگیر شماره بده تو چرا بادوست پسری منی تو چرا بادوست دختر اونی....این تو گروه چی گفت اون چرا لف داد این چرا پست من و لایک نکرد....یهو میبینی رفت...عمرت رفت...

اقا اومد ...اقاظهور کرد...

هنوزم خوابی؟بااین پسته من بیدار نمیشیا...اصلا نمی خونیش تااخر...اما یکیم بخونه برام.کافیه...بخونه و عمل کنه...همین...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

اندر حکایت با کلاس بودن!!!

اندر حکایت با کلاس بودن !!! ▀▀▀👇👇👇👇👇👇👇👇▀▀▀

😡تبریک کریسمس و ولنتاین و مناسبتای غربی میشه با کلاسی!

تبریک عید غدیر و مبعث و نیمه شعبان شد عرب پرستی! 😡سفر مکه و کربلا و مشهد کسی بره، میگن چرا پولشو ندادی فقرا !

ولی از سفر تایلند و آنتالیای خودش که نمی گذره، بالاخره آدمیزاده تفریح هم لازم داره ! 😡شاهین نجفی و شارلی فحاشی می کنند شد آزادی بیان !

مسلمونا از چیزی انتقاد مودبانه کنن، میشه دیکتاتوری دین ! 😡گلشیفته فراهانی لخت شد همه گفتن حجاب مسئله شخصیه!

الهام چرخنده چادری شد همون آدما گفتن ریا کار و متظاهره و نون خوره حکومته ! 😡طرف علنا بر مقبره کورش کبیر سجده می کنه شد یکتا پرست!

اما بوسه بر ضریح مبارک حضرت عباس میگن بت پرستی ! 😡دلسوزی برای هزاران کودک شهید فلسطین میشه بیگانه پرستی 

گل گذاشتن پشت در سفارت فرانسه برای کشته شدن 12 نفر هتاک میشه انسانیت! 😡دختره سرمای زمستون با یه ساپورت میاد خیابون سردش نمیشه!!

اما گرمای تابستون اگه روسری سر داشته باشه از گرما هلاک میشه ! 😡خانمه با کفش پاشنه بلند داخل خیابون پیچ و تاب خورون، جولان میده!

اما جمع کردن چادر یا مانتو بلند براش خیلی خیلی سخت شده ! 😡ته ریش گذاشتن برای مد و کلاس میشه خوشتیپی!

اما برای محرم و مسجد که باشه میگن اُمل و شلخته ! 😡چهارشنبه سوری نارنجک میزنه دیوار مردم نمی گه کسی مریض داره!

بعد در سال فقط سه روز هیئت بیرون بیاد میگن مریضا آسایش ندارن ! 😡برای برد باخت الکی فوتبال میاد آرژانتین و عراقو می بنده به بار فحش ناموسی!

بعد خود رو از نژاد پاک آریایی و از نسل کوروش و باشخصیت پارسی میدونه ! 😡هر سال بدنش زیر سوزن و جوهر پر از تتو و خالکوبی میشه هیچی نیست! 

اما یکی برای سید الشهدا سینه زنی می کنه، میگن چرا به بدن ضرر می زنید ! 😡دسته ها و جشن های هالووین و شیطان پرستی شده افتخار!

دسته های سینه زنی محرم شده خار رفته تو چشمش ! 😡برای نشر جملات جعلی و بی منبع کوروش سر و دست می شکنه و تازه خودشم میره مطالب نهج البلاغه رو به اسم کورش می زنه! 

اما به نهج البلاغه پر از حکمت مولا علی که میرسه سکوت میکنه ! 😡امثال صادق هدایت و نیچه که به فجیح ترین شکل مردند شده الگو!

بعد حضرت علی ، مولود کعبه و شهید محراب رو یه عرب می دونه ! .

.

.

متاسفم برای احساسات مصلحتی بعضی روشنفکرنماهای جامعه ما

که " شتر با بارش " را نمی بینند

اما اندر خم " لنگ پشه کوره ای " وا مانده اند.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
باغ شهر ++

فطر دوباره ای برپا میشود..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

به احترام یک دیپلمات جهان سومی...

کارشناس امریکایی🇺🇸 میگفت:


بعد توافق وین 2015 👌تا سال‌های سال در دانشگاه‌های اروپا و امریکا رفتار و سیاست محمد جواد ظریف را تحلیل خواهند کرد و به عنوان یک نظریه دانشگاهی تدریس خواهند کرد که "چگونه یک دیپلمات جهان سومی ماه‌ها شش ابر قدرت جهان را پای میز مذاکره نگه داشت".

همچنین در ادامه راجع به دو موضوع جالب هم که در عرصه روابط بین المللی ، مدرن حساب میشن گفت:

 هرگاه ٥+١ می خواستن ایران را تحت فشار بزارن ظریف یا می‌آمد در بالکن یه تیکه به خبرنگاران میگفت میرفت داخل یا توییت میکرد و نقشه اونا رو نقش بر آب میکرد. مثلا وقتیکه کری میخواست بیاد مصاحبه کنه که ایران دیگه باید تصمیمش رو بگیره وگرنه ما میز مزاکره رو ترک می کنیم، هنوز تو راه بود بیاد تو حیاط جلو خبرنگاران و به خبرنگاران نرسیده بود ظریف توییت کرد نمیتوان اسبها را وسط رودخانه عوض کرد.

 و نقشه کری را خراب کرد ؛ همه قبل اینکه کری شروع به صحبت کنه فهمیدن اومده دبه در بیاره. 


دوستان عزیز وبلاگ💙💙💙


اسم این دوتا دیپلماسی ظریف را که برای اولین باره یه سیاست مدار ابداع کرده گذاشتن: "دیپلماسی بالکن- دیپلماسی توییتر"


دوستان🎈🎈🎈🎈🎈


به احترام ظریف بلند شید و بایستید.

ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ .

ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻋﻤﯿﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﺷﮑﺎﻓﯽ ﮐﻪ، ﺑﯿﻦ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿل🇮🇱 ﻭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ.

ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺳﻨﮕﯿن ترین ﺿﺮﺑﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ🇮🇱 ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ.

ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺗﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺗﻦ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺳﻌﻮﺩﯼ🇸🇦 ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ اﺳﺖ.

                  

دوستان 


ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻋﺰﺕﻣﻨﺪ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻠﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ🇮🇷، ﺗﻤﺎﻡ ﻗﺪ برﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ.

ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺍﻭ، ﺗﯿﻢ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻭ

 ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ همیشه مقاومت کردن و در برابر تحریم ایستادن.

💙💙💙💙💙🎈🎈🎈🎈💧💧💧❤❤❤💕💕💕🌏🌏🌏🌏🌏🌏🌏🌏🌏🌏🌏🌏🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍🌍

ء

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
باغ شهر ++

گروه تلگرام وبلاگ تشریف بیارید....

https://telegram.me/joinchat/0698ee17008f17014a391cb95ca42e10


💖💖اینم لینک گروه کافه خنده

مخصوص همه چی و همه کس.❤❤❤❤💓

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

داعشی و قرآن..

داعشى جلوى ماشین یک مسیحى وهمسرش را گرفت وپرسید: مسلمان هستى یا مسیحى؟مسیحى جواب داد: مسلمانم..

داعشى گفت اگر مسلمانى آیه اى از قرآن برایم بیاور.

مسیحى سطرى از انجیل برایش خواند.

داعشى گفت: درست است مى توانى بروى، بعد ازدورشدن همسرش به او گفت: چراریسک کردى وبه او گفتى مسلمانى شاید مارا مى کشت

مسیحى گفت: انها اگر قرآن رابلد بودند آدم نمى کشتند


 خاطرات خبرنگار فرانسوی در لیبی به همراه خانم فرانسویش به نقل از شبکه العالم

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
باغ شهر ++

سفره خالی میخری؟

یاد دارم در غروبی سرد سرد،

می گذشت از کوچه ما دوره گرد،


داد می زد: "کهنه قالی می خرم،

دست دوم، جنس عالی می خرم،

کوزه و ظرف سفالی می خرم،

گر نداری، شیشه خالی می خرم"،


اشک در چشمان بابا حلقه بست،

عاقبت آهی کشید، بغض اش شکست،

اول ماه است و نان در سفره نیست،

ای خدا شکرت، ولی این زندگی است؟!!!


سوختم، دیدم که بابا پیر بود،

بدتر از او، خواهرم دلگیر بود،


بوی نان تازه هوش اش برده بود،

اتفاقا مادرم هم، روزه بود،


صورت اش دیدم که لک برداشته،

دست خوش رنگ اش، ترک برداشته،


باز هم بانگ درشت پیرمرد،

پرده اندیشه ام را پاره کرد...،


"دوره گردم، کهنه قالی می خرم،

دست دوم، جنس عالی می خرم،

کوزه و ظرف سفالی می خرم،

گر نداری، شیشه خالی می خرم،


خواهرم بی روسری بیرون دوید،

گفت: "آقا، سفره خالی می خرید؟!!"


زنده یاد، قیصر امین پور


دوستان عزیزهنگام خرید یاد کسانی که دستشان خالیست هم باشید هر چند اندک....

یاد 270 هزار کودک محتاج کشورم.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

زندگی و پتوی کوتاه....

زندگی‌ مانند یک پتوی کوتاه است.

آن را بالا می‌کشید، انگشت شستتان بیرون می زند؛

آن را پایین می‌کشید شانه‌هایتان از سرما می لرزد...


آدم های وسواسی؛

مدام در حال تست اندازه پتو هستند و زندگی را نمی فهمند!

ولی‌ آدم‌های شاد؛

زانوهای خود را کمی‌ خم میکنند و شب راحتی‌ را سپری می کنند.


«ماریون هاوارد»

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

مهلتم بده ای خدا......

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

چارلی و دین!

چارلی چاپلین میگه :

اگر شما در اسراییل بدنیا می امدید به احتمال زیاد یهودی میشدید ،اگر در عربستان بدنیا می امدید قطعا مسلمان میشدید،اگر در اروپا بدنیا می امدید احتمال زیاد مسیحی و اگر در ژاپن بدنیا می امدید شینتو میشدید،دین پدیده ایست که جغرافیا برای شما تعیین میکند.پس تعصب برای چیست... آنچه مهم است اخلاق و انسانیت است که به جغرافیای زمان ومکان محدود نیست

آدم هایی که روح بزرگی دارند،

شعور بیشتری دارند و قلب مهربانتری...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

سوتفاهم بزرگ مذاکرات هسته ای از کجا آغاز شد؟ کارشناسان پاسخ میدهند.

مجری برنامه: سوتفاهم ایران وغرب از کجا آغاز شد ؟


کارشناس برنامه : سوتفاهم ایران و غرب از آنجایی آغاز شد که 

:

به وزیر 100 کیلویی ما میگن ظریف 

و به خانم 60 کیلویی طرف مذاکره کننده میگن هشت تن! 


و به وزیر امور خارجه آمریکا که اومده به مذاکرات گوش کنه میگن کری


.😅😅😅😅😅😅😅😂😂😂😂😂😂







اینو دیگه محال شنیده باشید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

مبارکه.....

میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع) مبارک باشه عزیزان.


میلاد کسی که باعث شد فاطمه زهرا طعم شیرین مادر بودن بچشه.

میلادی ماهی که باعث شد فاطمه زهرا آغوش مادرانه داشته باشه.

مبارک باشه

مبارک.....



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

اینم یه رقص جدید ببینین خوشتون میاد حتما..خیلی حال میده...




اینم یه رقص جدید البته از

برادران وهابی..


من نظر نمیدم لطفا هر چه دله تنگ میخواهد بگو..

حالا به فیلم نگاه کنید مسجده و پره از اسم های الله و محمد وکعبه.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

اینقد به همه هیس نگید......

مادر بزرگ باچارقدش اشکش را پاک کرد و گفت:

آخ دلم می خواست عاشقی کنم ولی نشد ننه.

اونقده دلم می خواست یه دمپختک را لب رودخونه بخوریم، نشد. 

دلم پر میکشید که حاجی بگه دوست دارم و نگفت

گاهی وقتا یواشکی که کسی نبود، زیر چادر چند تا بشکن می زدم.

آی می چسبید.

گفت: بچه گی نکردم، جوونی هم نکردم. یهو پیر شدم

به چشمهای تارش نگاه کردم و حسرت ها را ورق زدم

گفتم: مادر جون حالا بشکن بزن، بزار خالی شی

گفت:حالا که دستام دیگه جون ندارن؟

انگشتای خشک شده اش رو بهم فشار داد ولی دیگه صدایی نداشتند

خنده تلخی کرد و گفت: 

اینقدر به همه هیس نگید. 

بزار حرف بزنن. 

بزار زندگی کنن.

آره مادر هیس نگو، 

آدمیزاد از "هیس " خوشش نمی یاد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

تصور کن که یه روز صبح از خواب بیدار شدی.....

تصور کن یک روز صبح که از خواب بیدار میشی

 ببینی به جز خودت هیچ کس توی دنیا نیست و تو صاحب تمام ثروت زمین هستی 

 اون روز چه لباسی می پوشی؟ 

چه طلایی به خودت آویزون می کنی؟ 

با چه ماشینی گردش می کنی؟

 کدوم خونه رو برای زندگی انتخاب می کنی؟ 

شاید یک نصفه روز از هیجان این همه ثروت به وجد بیای اما کم کم می فهمی حقیقت چیه.

 وقتی هیچ کس نیست که احساستو باهاش تقسیم کنی، لباس جدیدتو ببینه.

 برای ماشینت ذوق کنه، باهات بیاد گردش، کنارت غذا بخوره، همه این داشته هات برات پوچه .


دیگه رانندگی با وانت یا پورشه برات فرقی نداره...

 خونه دو هزار متری با 45 متری برات یکی میشه.


طلای 24 عیار توی گردنت خوشحالت نمی کنه..  

همه اسباب شادی هست اما هیچ کدومشون شادت نمی کنه چون کسی نیست که شادیتو باهاش تقسیم کنی.


 اون وقته که می بینی چقدر وجود آدم ها با ارزشه چقدر هر چیزی هر چند کوچیک و ناقص با دیگران بزرگ و با ارزشه.

 شاید حاضر باشی همه دنیا رو بدی اما دوباره آدم ها کنارت باشند..... 


ما با احساس زنده هستیم نه با اموال.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
باغ شهر ++

مرد آینده نگر

مرد آینده نگر


در قطار مرد جوانی از همسفر سالمندش پرسید: ساعت چند است؟

- از نگهبان بپرس

- می بخشید من قصد ناراحت کردن شما را نداشتم و...

-ببین جوان... اگر مودبانه جواب بدهم، سر صحبت را باز می کنی، از من می پرس به کدام شهر می روم و خانه ام کجاست و چه کاره ام... وقتی بگویم چه کاره ام... خواهی گفت که هرگز محل زندگی مرا ندیده ای و من از روی ادب تو را به خانه ام دعوت می کنم در خانه ام دخترم را می بینی و عاشق او می شوی و از او خواستگاری می کنی... بگذار از همین حالا آب پاکی روی دستت بریزم وبگویم: من نمی گذارم دخترم با مردی ازدواج کند که از مال دنیا یک ساعت هم ندارد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

خدا.نعمت.مشقت.

روزی ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﯽ، ﺍﺯ ﻃﺒﻘﻪ ﺷﺸﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍهد ﮐﻪ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍنش ﺣﺮﻑ ﺑﺰند...

ﺧﯿﻠﯽ ﺍﻭ را ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺰند ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﻠﻮﻏﯽ ﻭ ﺳﺮﻭ ﺻﺪﺍ، ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻣﺘﻮﺟﻪ نمیشود. ﺑﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﻣﻬﻨﺪﺱ، یک اسکناس 10 ﺩﻻﺭی به پایین می‌اندازد ﺗﺎ ﺑﻠﮑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ کند. ﮐﺎﺭﮔﺮ 10 ﺩﻻﺭ ﺭا ﺑﺮمی‌دارد ﻭ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﺶ می‌گذارد ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ کند مشغول کارش می‌شود. ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ 50 ﺩﻻﺭ ﻣﯿﻔﺮستد ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ کند پول را در جیبش می‌گذارد!!!

ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﻨﮓ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺭا می‌اندازد ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺳﻨﮓ ﺑﻪ ﺳﺮ ﮐﺎﺭﮔﺮ برخورد می‌کند. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺮش را ﺑﻠﻨﺪ می‌کند ﻭ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ می‌کند ﻭ ﻣﻬﻨﺪﺱ کارش را به او می‌گوید..!!

ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎ ﺭا ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ می‌فرستد ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﺳﭙﺎﺱﮔزﺍﺭ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ. ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺳﻨﮓ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺑﺮ ﺳﺮمان می‌افتد ﮐﻪ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﮐﻮﭼﮏ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﻧﺪ، ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﻭﯼ ﻣﯽﺁﻭﺭﯾﻢ. بنابراین هر ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻣﺎﻥ ﻧﻌﻤﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺳﯿﺪ ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﭙﺎﺱگزاﺭ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺳﻨﮕﯽ ﺑﺮ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺑﯿﻔﺘﺪ.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

هشت تا از کوتاه ترین جک های ایران

تدبیر و امید

گذر از رکود

هیچکس تنها نیست 

بانکداری اسلامی

دانشگاه ازاد اسلامی

سایپا مطمئن

اینترنت پرسرعت ایران

پرواز خوشی را برای شما آرزومندیم!!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

مطلبی از فریدون نصرتی مشاور مدیریت افکار عمومی در فیسبوک

مطلبی از صفحه فریدون نصرتی، مشاور مدیریت افکار عمومی در فیسبوک

.

.

.

مردم ما اگر به جای کپی پیست کردن پیام های بیهوده در مورد افزایش نرخ بنزین, کمی برای بهبود معیشت خودشون کتاب میخوندند, کلاس میرفتند, فکر میکردند و نگاهشون رو به زندگی تغییر میدادند, خیلی سریع تر نتیجه میگرفتند.

تمام کار ما مردم شده شایعه پراکنی و کپی پیست کردن مطالبی که یک دینار هم نمی ارزد.

عده ای هم در خفا نشسته اند و هوش و ذکاوت ایرانیان را اندازه گیری میکنند.

شعر نو مینویسند و زیرش نام مولانا را میگذارند میگویند یک انرژی مثبت از مولانا تقدیم به شما و میفرستند توی گروه ها و به سرعت انتقال بی اندیشه مردم می خندند.

جمله ای از جلال آل احمد را بر میدارند نام صادق هدایت زیرش میگذارند.

یا از مجلات و صفحات زرد, جملات زرد بر میدارند نام کوروش را بر آن میگذارند و در میان مردم شیوع میدهند.

شبکه های اجتماعی تبدیل به شبکه های پرورش احمق شده است.

خودمان از خودمان در حال ساختن احمق هایی هستیم که تفاوت شایعه و واقعیت را نمیدانیم.

فقط ژست و فیگور میگیریم که جملات آنچنانی با امضاء نام بزرگان کپی پیست کنیم. حتی به خودمان زحمت نمیدهیم یک خط از آن جمله را در گوگل سرچ کنیم و ببینیم صاحب این جمله بی صاحب کیست.

اجازه میدهیم عده ای پشت مونیتور بنشینند و به ریش ما بخندند.

امروز در گروهی که کار تخصصی میکند مطلبی میبینم که نوشته روز جمعه پمپ بنزین نرویم و پمپ ها را خلوت کنیم تا خبرگزاری های خارجی متوجه خلوتی پمپ ها بشوند و این اعتراض رسانه ای و جهانی شود. ملت هم کف و دست و هورا میکشند که آفرین.

جلل الخالق!

آخر یکی نیست به این بزرگوار بگوید مگر همه ملت ایران قرار دارند روزهای جمعه بروند پمپ بنزین چا%Duر بزنند که این جمعه با حرف تو نروند!

یعنی شب جمعه نمیتوانند بروند؟ یعنی این جمعه قرار است همه باک ها ناگهان خالی شود و نیازمند پمپ بنزین شوند و با فرمایش شما باید جلوی خودشان را بگیرند؟

گاهی انسان ناامید میشود از وضعیت موجودی که در جامعه میبیند.

شبکه های اجتماعی تنها ویژگی ای که داشت, افکار نازیبا و روان ناموزون ما ایرانیان را از پس چهره ها و لباس ها و ماشین ها و گوشی های آن چنانی, عریان کرد تا جامعه شناسان و روانشناسان بدون نقاب بتوانند این جامعه را مطالعه کنند.

وضعیت ما ایرانیان از نظر تفکر آنچنان بر آشفته و بی سامان است که اگر کسی بخواهد ما را مدیریت کند, کافیست چند روز در شبکه های اجتماعی ما بچرخد تا محرک ها, مشوق ها و ساختار نگاه ما به زندگی را بفهمد و سپس برایمان برنامه هایی که در راستای اهداف خودش است را بچیند.

نمیدانم کی میخواهیم کمی از ژست های نازیبای همه چیز دانی خارج شویم و کمی کتاب بخوانیم, مطالعه کنیم, کلاس برویم و در فضاهایی که به تکامل افکار و نگرش ما کمک میکند حضور پیدا کنیم.

حتی اگر زمان زیادی را در اینترنت و فضای مجازی هستیم این فضا را به جایگاهی برای رشد و آگاهی مان تبدیل کنیم.

دوستان من, عزیزانم, مغزهای ما هم مانند شکم هایمان نیازمند غذا و خوراک هستند.

مغز های ما هم مانند بدنمان نیازمند پوششی از آگاهی و دانش فاخر است.

اگر میخواهید ثروتمند شوید, اگر میخواهید زندگی آرام داشته باشید, اگر میخواهید برای خودتان اهداف و رویاهایی ترسیم کنید و به آنها برسید, اگر میخواهید زندگی تان از آنچه هست بهتر شود, هیچ راهی ندارید جز اینکه کتاب بخوانید, کلاس بروید و در معرض رویدادهایی قرار بگیرید که نگاه و تفکر شما را تغییر دهد.

جای افسوس و شرمساری دارد که بگویم چندی پیش در یکی از بزرگترین شرکتهای زیر مجموعه یکی از وزارت خانه های کشور سخنرانی داشتم و از مجموع چند صد نفری که در سالن بعنوان مدیران این مملکت حضور داشتند, فقط یک نفر در نظر سنجی ها نوشته بود در دو سال گذشته کتاب خوانده است.

البته آن کتاب هم کتاب چه کسی پنیر مرا دزدید بود که پنجاه صفحه هم نمیشود!

تبدیل شده ایم به مردم پر ادعایی که هیچ تلاشی برای شکوفایی و رشد خود نمیکنیم اما برای همه چیز ابراز عقیده میکنیم و از همه عالم و دنیا طلب کار هستیم که چرا وضعیت مملکت ما چنین است.

دوست من, عزیز من, جان من, مملکت یعنی برآیند من و تو. یعنی بروز و ظهور خرد و آگاهی من و تو. وقتی من و تو حاضر هستیم به لباس و پوشاک و آرایش و ظاهر خود با تمام توان برسیم و بالاترین هزینه ها را بکنیم ولی برای خریدن یک کتاب ده هزار تومانی, یا یک سی دی آموزشی یا حضور در یک کلاس یا رفتن به مشاوره, میخواهیم جان به جان آفرین تسلیم کنیم, چه توقعی داری که سرزمین اجدادی من و تو آباد شود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++