Garden City

۴۵ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

زائر

من زائر تو هستم، یار ندیده من

نذر ضریح چشمت، الماس دیده من

طی شد تمام عمرم در جستوجوی کویت

اینک گواه صادق ،قد خمیده من

لختی شتاب ای مه در شام انتظارم

تا از افق بر آید صبح سپیده من

آغوش لطف بگشا ای آیه نوازش

تا با تو خو بگیرد قلب رمیده من

تقدیم به مهدی امام عزیزم..

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
باغ شهر ++

به نام خداوند عاشقان.....

مولا شنیدم لاله هارا دوست داری

آئینه های آشنا را دوست داری

با یاد قرآنی که بر نی خوانده میشد

صوت مناجات و دعا را دوست داری

مولا شنیدم نی حکایت کرد از تو

میگفت: دلهای رها را دوست داری

میگفت: هر چند از جدایی می گریزی

اما تو سر های جدا را دوست داری

مولا شنیدم در مقام آسمان ها

تنها زمین کربلا را دوست داری

از اهل بیتت از دلت پیداست بسیار

آتش گرفتن در راه خدا را دوس داری

مولا اگر چه این لیاقت را نداریم

اما بگو: آیا تو مارا دوست داری؟؟!!

تقدیم به امام زمان 

به امید ظهورش صلوات

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
باغ شهر ++

کربلایی شیم.........

کاش بودیم آن زمان کاری کنیم 

از تو وطفلان تو یاری کنیم

کاش ما هم کربلایی میشدیم

در رکاب تو فدایی میشدیم

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
باغ شهر ++

الان شب جمعه است....

سلام

الان که دارم این پست رو برا خودم و شما میزارم چند دقیقه هستش که از غروب خورشید گذشته.

 

من منتظرم .

منتظر اون مردی هستم که سالها از چشم های ما دور شده و  دور از چشمان ما زندگی میکنه.

منتظر اون مردی که با اومدنش دنیای ما دیگه مثله الان نمیمونه.

منتظر مردی هستم که با اومدنش همه چی تغییر میکنه مردم باهم مهربون تر میشن ؛ دنیای یه جای بهتری برا زندگی میشه.

با اینکه میدونم هیچ وقت براش منتظر خوبی نبودم ولی با این وجود ازش میخوام که زودتر بیاد .

 

تو این ماه عزیز ، از اون عزیز میخوام که زوتر خودشو به ما نشون بده ولی باز میگم من حتی لایق انتظارشم نیستم .

تو این مدت من تو حقش خیلی خیانت کردم. با اینکه خیانت های من بعد اجتماعی زیادی نداش ولی رو خودم بیشتر تاثیر  گذاشت. .

بقیه شو دیگه نمیگم چون میدونم اون خودش بهتر از من این چیزا رو میدونه.

 

یه شعری از استاد "آتش" به دستم رسیده که گفتم براتون بزارم .

خیلی دلم میخواد این شعر رو آقام وشما بپسندین.

 

    منتظران رابه لب آمد نـــــــــفس              منجی عالم که تویی دادرس

    طفل دل از زندگی اش سیر شد              مرحمتی آمدنت دیر شــــــــد

    این همه در آتش غم سوخــــتن              سوختن و شعلــه بر افروختن

    از شرر درد نهان ســــوز ماست               گوشه چشمی ز تو مارا رواست

    منجی عالم که تویـــی دادرس               غرق بلائیم به فریـــــــــــاد رس

    باز شود تا گره از کـــــــــــــار ما              میشود این زمزمه تکــــــــرار ما

                                     ""گرخبراز آمدنـــــت داشتم

                                     دل به سر راه تو میکاشتم""

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
باغ شهر ++

دل پشت حصار حرمت..........

 

تقدیم به "اباعبدالله الحسین(ع)"

 

دل پشت حصار حرمت خسته ترین است

در سایه دیوار تو بنشسته ترین است

بگشا گره از بال فروبسته پرواز

کاین خیل کبوتر به تو دلبسته ترین است

سازی ست شکسته دل آیینه تباران

بنواخته ای آنچه که نشکسته ترین است

زنجیر غلامان تو،تا نوحه گری کرد

چشمان به خون تر شده سر دسته ترین است

عمری ست که در دیده ما شور فرات است

تا دیده به تاریخ تو پیوسته ترین است

پیشانی عشاق تو را ، مهر تو مهر است

این نقش جبینی است که برجسته ترین است

نذرت چه کنم به غیر نفس های بریده

تا هست در اندوه تو بگسسته ترین است 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
باغ شهر ++

یه شعر تازه شنیدم گفتم اینجا بنویسم.

 

چه کسی میگوید که گرانی شده است.؟

دوره ی ارزانی است ،

چه شرافت ارزان،

تن عریان ارزان،

آبرو قیمت یک تکیه نان،

ودروغ از همه چیز ارزانتر،

وچه تخفیف بزرگی خورده قیمت هرانسان!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

با نگاهت...

 بانگاهت باز بر من بتاب 

                   آفتاب روشن دنیای من

خنده ای کن بر نگاهم گل بکار

                    در بهار روشن فردای من

دوست دارم با تو باشم روزو شب

                    ای تو که امروز وتو ای فردای من

تا می آیی چشم هایت مرا با خود می برد به شهر مهتاب

                    شهری از جنس بلور واز جنس نور

شهری از جنس نسیم واز جنس آفتاب

دست خود را میسپارم به دست تو

پابه پای تو میروم در کوچه ها

مثله یک گنجشک شادی میکنم

چون کبوتر میپرم شادور ها

بی تو این خانه مساوی با سکوت

بی تو در ها بسته چون دیوار ها

پنجره یک قاب خالی بی بهار

قاب خالی از صدای سارها

با تو اما پنجره گل می دهد

قاب عکسی از بهاران می شود

بوی شادی خانه را پر میکند

بر لب ما خنده مهمان میکند

گونه هایت باغی از گلبوته است

خنده ای کن تا که گلها بشکفد

غنچه های مهربانی باز هم در باغچه خانه ما میشکفد

دست هایت شاخسارانی سبز

میتکانی سایه اش را بر سرم

تا نسیم مهربانی می وزد

در هوای شانه هایت میپرم

خستگی های تو کی کم میشود

کار خود را می شود کمتر کنی

می رسد آن لحظه خوبی که تو

در کنارم خستگی را در کنی.

دل نوشته ای برای پدرم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

کاشکی.....

یه شعر زیبا براتون نوشتم.........

امیدوارم کیف کنین....

 

 

کاشکی در کوچه های کودکی گم میشدم

باز هم با قاصدک گرم تکلم میشدم

مینشتم زیر آوار سپید چلچله

بار دیگر خیس باران ترنم میشدم

زندگی را میدویدم تا فراسوی امید

تاکه در چشم تماشا، یک توهم میشدم

آرزو میچیدم از رنگین کمان شاپرک

باز هم در جنگل پروانه ها گم میشدم

کوچ میکردم از این تنهایی خاکستری

باز هم همسایه لبخند مردم میشدم

کودکی آن سوی حسرت چشم در راه من است

کاشکی در کوچه های کودکی گم میشدم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

زندگی....

زندگی نردبان است ایستادنی

عاقبت این نردبان افتادنی است

احمق آن است که بالاتر نشست

استخوانش بیشتر خواهد شکست....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

تا که.......

تا که بودیم ،نبودیم کسی

کشت مارا غم بی کسی

تا که مردیم همه بیدار شدند 

تا که خفتیم همگی یار شدند

قدر آن شیشه بدانی که هست

نه در آن موقع که افتاد شکست....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

عشق تو....

عشق تو به تار و پود جانم بسته است

بی روی تو درهای جانم بسته است

از دست تو خواهم که بر آرم فریاد

در پیش نگاه تو زبانم بسته است

من ار تنهاییم با کس نگویم که هر کس لایق دنیای من نیس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

دو روز دنیا

 

تو این دو روز دنیاچرا مهربون نباشیم 

فارغ از این خاک تیره چرا آسمون نباشیم

حالا که باید سفر کرد یک روز از این ولایت

واسه چی باید نکاریم تو دل ها گل محبت....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

دشمن جانم....

دوستت دارم ودانم که تویی دشمن جانم

ازچه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم

غم این است که چون ماه تو انگشت نمایی

ورنه غم نیست که در عشق تو رسوای جهانم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

خانه ای خواهم ساخت....

یه شعر نو.....

 

خانه ای خواهم ساخت     

سنگ هایش همه سرخ 

پشت بامش همه سبز

روشناییش همه روز 

باغچه اش پر زدرخت

کومه اش پر آتش

پس از آن خواب هایم همه پاک

روزهایم همه عشق

همدمم آب زلال

پس از آن آسمانم همه صاف

روزهایم پر نور

آرزوهایم همه تو

لحظه هایم همه تو

دم گرمم همه تو

گل سرخم همه تو

چشم هایم واسه تو

عشق هایم واسه تو

 

 

 

کاری از "نسرین حاجی زاده"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

کاش میشد....

کاش میشد بسرایی غم هجران خودت را

دیده بر هم نهی وسر دهی آواز شبت را

کاش میشد که من هم با تو بخوانم

عقده های بارن زده چشم ترت را!

درد من وتو درد جفا نیست ، وفا است.

آوارگیم صوت حزین شهریار است

ای وای از این دل که چه خام است

ای وای بر این شب چه دراز است....

 

کاری از شیرین...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

به نام آنکه نفس خود را در کالبد انسان ها دمید........

mail

آن یار کز او خانه ما جای پری بود

سر تاقدمش چون پری از عیب بری بود

دل گفت فروکش کنم  این شهر به بویش

بیچاره ندانست که یارش سفری بود

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت

باقی همه بی حاصلی وبی خبری بود

خوش بود لب آب وگل وسبزه ولیکن

افسوس که آن گنج روان رهگذری بود

خود را بکشد بلبل از این رشک که گل را

با باد صبا وقت سحر جلوه گری بود

 

 

تقدیم به ..........

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

این روز ها غزل هم.........

این روزها غزل اهم از من رمیده انگار

دستی برآور ،ای عشق از آستین دیدار

این رخوت از کجا بود آیا که در دل من

حتی اثر نکردند آن چشمهای تبدار

چیزی بگو برایم از عشق از محبت

از آفتاب ودریا از اشکهای تبدار

جمعه های دیدار اما همیشه بی رنگ

تکرار وباز تکرار ، تکراروباز تکرار

من مستحق دردم،درد نگاهت ای دوست

لطفی کن ودلم را لختی به درد بسپار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

وقت رفتن

وقت رفتن ،دل بریدن

لذت از خود گذشتن

طعم بارون ،لمس عشقو

تو مرا تا همیشه داشتن

پشت این فاصله ها

گریه ها تو جا بزار

واسم لب تشنگی هام

طعم بارون رو بیار

سهم دلتنگی تو

تپش قلب منه

واسه آروم شدنت

دل به آسمون بنداز

 

دل نوشته یه عاشق به امامش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

پر پروانه

پر پروانه امشب طلایی است

وعطر خانه ام امشب خدایی است.

 

من امشب کوله باری از راز دارم

به جانم شوق صد پرواز دارم

 

من امشب عاشم عاشق ترینم

به شهر آرزو ها من غریبم

 

سلام ای واژه نور محمد

بیا در سرزمین خانه دل

بیا جا کن در این خلوتگه دل

 

یه شاعر گمنام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

شاد بودن

شاد بودن هنر است شاد کردن هنری والاتر

لیک هرگز نپسندیم به خویش

که چو یک شکلک بی جان

شب وروز

بی خبر ازهمه خندان باشیم

بی غمی عیب بزرگی است که دور از ما باد.

 

به مناسبت روز والنتاین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++