Garden City

۱۱۵ مطلب با موضوع «خدا ومن» ثبت شده است

مراقب باشیم...

سلام دوستان.

 

هه هه خندم گرفت ؛ واسه حرفم "دوستان " آخه بگو پسر خوب کی اینارو میخونه .

 

امروز میخوام بگم که من متوجه شدم که تا حالا درباره دوستام اشتباه فکر میکردم.

من فک میکردم که همه اونا هم مثله منن.به همه محبت میکنن ، وسایلشون در اختیار دوستاشون قرار میدن.ولی اشتباه میکردم .

حیف این همه مدت که چنین دوستایی داشتم ؛حیف خودم که وقتی چیزی میخواستن دریغ نمیکردم. ولی الان میفهمم که اشتباه بوده ؛ اه اه حالم به هم میخوره از دست همه آدما.

تا وقتی که من میتونستم  بنویسم همشون وقتی مریض میشدن دفتراما میگرفتن ، منه احمق هم با رغبت بهشون میدادم وهیچ انتظاری درقبالشون ازشون نداشتم . باوجود این امسال که دستمو عمل کردم -و برا مدتی نمیتونم سریع بنویسم-  وقتی تو 6 مهر از دوس همیشگیم احسان تقی نژاد خواستم که دفتراشو بده برگشت گفت که میبری خراب میکنی !

ملک پور هم دلیل آورد اونم چه دلیلی گفت که درس هر روزشو همون روز میخواد بخونه.؛ با اینکه میدونم دروغ میگه .

امین خدایارو نگو که خیلی بدم اومد ازش؛ گفت از بقیه بگیر  منم نمیتونم بدم..

آخرش هم از دوس وهمسایه مون امیر رعیتی که خیلی ازش توقع نداشتم که دفتراشو بهم بده -چون یکم  خانوادش حساس بودن به خاطر رفتن جلو درشون- خواستم واونم با کمال میل دفترارو داد.

و ظهرا که میام خونه همه دفترا وکتاباشو میده شب هم میاد خودش میگیره.

کاش از اول دوستامو میشناختم وبیشتر بهشون بها میدام وای که چقد من احمق بودم واونایی رو که همیشه کنارم بودندرست نشناختم. وکسی رو که هیچ دوستی عمیقی باهاش نداشتمو  دیر شناختم .

 ازهمه بیشتر از تقی نژاد  بدم اومد آخه من که ازهمه بیشتر تو نظافتم ونگهداری کتابام تلاش میکنن  وتمیز ترین دفترارو تو کلاسمون دارم. دفترای اونو میخوام خراب کن که چی بشه؟؟!؟!!

و در آخر هم به یاد این جمله میفتم که:

مُراقــب بــآش
به چه کسـی اِعتــمـــآد میکنی،
“شیـــــــطان” هَـــــم یه زَمــــــآنـی “فـرشـتــــــــه” بــود…!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

چند نکته درباره ایالات متحده آمریکا

سلام دوستان من میخوام امروز چن تا نکته در باره اتازونی یا همون آمریکای خودمون بگم.

 

1. شعار ملی این کشور با عقایدی که در این کشور ترویج میشه خیلی متفاوته.

"ما به خدا ایمان داریم" که رو دلار هم نقش بسته این عبارت.

2. به طور عامیانه به این کشور ینگه دنیا گفته میشه.

3. عقاب سر سفید نشان رسمی این کشوره بر خلاف ایران که "لااله الا الله" نشانه رسمیش هستش.

4. امریکا 6 برابر ایران وسعت داره. ونصف روسیه هستش.

5. امریکا زبان رسمی نداره بر خلافه ایران که زبان رسمیش فارسیه. انگلیسی امریکایی زبان ملی اون کشوره ولی رسمیش نیس.

6. اعضای مجلس نمایندگان مثله ایران با رای مستقیم مردم انتخاب میشه ولی ریاست جمهوری با رای هیئت های الکترال انتخاب میشه. تو اون کشور دیگه لازم نیس رئیس جمهور برا وزراش رای اعتماد از مجلس بگیره. یا نگران عزلشون از طرفه مجلس باشه.

7. تو اون کشور مثله ایران مدارس تا دوران متوسطه رایگان هستش.

8. در این کشور هنوز از یکاهای بین المللی مثله متر استفاده نمیشه و مثله متحدش انگلیس از یکاهای پادشاهی انگلستان استفاده میشه.

9. این کشور کاملا دولتی سکولار داره ولی طبقه قانون اساسی همه میتونن هر مذهبی داشته باشن.تو این کشور داشتن حجاب در مراکز دولتی ومدارس ودانشگاه ها آزاد هستش.

10.در این کشور ده درصده مردم بدون دین هستن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

Hi again

سلام 

امروز پنج شنبه هستش.

من دارم کم کم آماده میشم برم سال چهارم دبیرستان. با وجود اینکه دوشنبه اول مهر هستش ولی تو دل من یه آشوبه.

نمیدونم همه وسایلم حاضر ها ولی باز دل نگرونم.

الان میخواستم برم آرایشگاه ولی نتونستم. دلایله زیادی داره یکی از اون دلایل شوره سرمه.

بعد عملم سرم شوره میزنه. نمیدونم چرا ولی فک میکنم به خاطره اون چن روز تو بیمارستانه.

من یکم زیاد عرق میکنم شاید هم به این موضوع زیاد حساسم واسه اینه. وقتی تو بیمارستان بودم روز اول زیاد عرق نکردم.؛ ولی شبش که سرمو رو اون بالشه که جنسش از چرم بود گذاشتم دیدم زود عرق کردم. زیاد حساسیت نشون ندادم ولی وقتی صب بیدار شدم دیدم تختمم خیسه اون قد عرق کرده بودم که نگو. خلاصه وقتی تو ریکاوری بودم ووقتی که به هوش اومدم دیدم باز خیسه خیسه تختم. سرم که نگو داشت بارون میومد.

وقتی کاملا حالم جا اومد دیگه رو تخت زیاد دراز نکشیدم و فقط رو صندلی نشستم.

به بهیارم که گفتم این روتختی رو عوض کنین گفت که ما فقط یه بار عوض میکنیم.

خلاصه از اون روز به بعد سرم بد جوری شوره میزنه.

یه چیز دیگه من نمیدونستم وبلاگه من تو برزیل و آمریکا وچین خونده میشه ولی یه هفته پیش فهمیدم.

لطفا اونایی که میخونن نظر بنویسن.

For  americans and chineses and brazilese visitors : please send me your comments.

laugh 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

به کجا چنین.......

صداقت؟…. یادش گرامى…


غیرت؟….. به احترامش یک لحظه سکوت…

معرفت؟….. یابنده پاداش میگیرد…

مرام؟….. قطعه ی شهدا …

عشق؟ ….. از دم قسط…

واقـــعـــ ـا به کــــــجــ ـــــا چــــنــــ ـیـــــــن شـــــتـــ ــابـــــا ن؟؟؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

پهنای باند

کره‌جنوبی و ژاپن رکورددار بیشترین سرعت اینترنت در جهان



۱۰ کشور برتر دنیا از نظر سرعت دسترسی به اینترنت معرفی شدند که در این میان کره جنوبی و بعد از آن ژاپن در صدر این رده‌بندی قرار دارند.

به گزارش ایتنا از فارس، پایگاه اینترنتی مشیبل، ۱۰ کشوری که بیشترین سرعت دسترسی به اینترنت را در سه ماهه اول ۲۰۱۳ در جهان به خود اختصاص داده‌اند را معرفی کرد.

بر این اساس کره جنوبی با سرعت متوسط ۱۴٫۲ مگابیت در ثانیه در صدر جدول ایستاده است، سرعت اینترنت این کشور نسبت به آمریکا که در رده نهم این جدول قرار گرفته، ۶۵ درصد سریع‌تر است.

بعد از کره جنوبی، به ترتیب ژاپن با سرعت ۱۱.۷ مگابیت در ثانیه، هنگ‌کنگ با ۱۰.۹، سوئیس با ۱۰.۱، هلند با ۹.۹، لتونی با ۹.۸، جمهوری چک با ۹.۶، سوئد با ۸.۹، آمریکا با ۸.۶ و دانمارک با ۸.۲ مگابیت در ثانیه رتبه‌های دوم تا دهم بیشترین سرعت دسترسی به اینترنت را به خود اختصاص داده‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

afsordegi


 

salam

emrouz hal kardam latin benevisam.

gable har chizi bayad be setare koocholo begam ke rahbari age nadashte bashe tarafdarash doros mikonan.

moham ham ine hastesh ke lik khorde oonam ziad.

 

hala ham afsordegimo mikham toozih bedam.

ma 28 mordad raftim pish doktoram onam goft ke dastet ye 3 mahi tool mikeshe ke doros beshe.

manam sale akhare dabirestanam vase in majboram 3 mah fagat beram va to kelas beshinam va daro divaro nega konam va natonam benevisam.

engade be in masele fek mikonam ke esteres peida kardam.

har ki mikhad ba ham harf bezane behesh miparam.

az tarafi hame doostam darsaye sale gablo dore kardan.

man ba in dastam mondam va nemitonam kari bekonam.

albate har kari mikonam be joz neveshtan ba kodkar.

hala ham dare dastam khaste mishe daram miram esterahat konam.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
باغ شهر ++

search object

در جست جوی موضوع

 

اول سلام

من دارم دنبال یه موضوع برا وبلاگم میگردم ولی پیدا نمیکنم.

اینقدمم بی دست وپا نیستما پیدا نکنم.

ولی انقد موضوع زیاده که تمرکزمو به هم زده از طرفی بلاگ.ای ار هم زیاد مخاطب نداره حتی نمیشه از یه جایی یه قالب پیدا کرد.

حالا به هر حال یه شرکت ایرانیه باید حمایت بشه . مردم یه کشور اگه از تولیداته خودشون حمایت نکنن کی بیاد حمایت کنه خب.

به هر حال من که میخوام هر چی دم دستم بیاد اینجا بنویسم از خودم از اخبار از روحانی از فلانی و..... 

فعلا بای

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

یه سلام دوباره

سلام من باز اومدم.

من چن روزی هستش که دست راستم عمل شده وحالا با یه دست دارم دارم مینویسم،درسته که سخته ولی این روزا دیگه تفریحی ندارم جز موزیک ونت.

این چن روزه مهمون زیاد داشتیم.

دستم نشکسته ویه چیز دیگس که خیلی محرمانه هستش که نمیخوام بگم.

خلاصه حالا اینجام ومیخوام چن دقیقه بنویسم.

امسال برام تابستون مثله سالای قبل بود وهیچ تفاوتی نداش.

حالاهم داره تن تن روزاش میگذره ومنم مثله همه ادما دارم به همه چیز جز اینده فک میکنم.

دیروز داشتم اهنگای غمگین مازیار فلاحی رو گوش میکردم که زدم زیر گریه .

مامانم بغلم کردو گفت که پسرم دستت درست میشه ایشالاه درست میشه ولی من باز دارم غم میخورم اگه تا مهر اینجوری باشه ومن با یه دست باند پیچی شده وارد پاییز شم هی باید بد بیاری بیارم.

حالا هم دستم داره درد میگیره من میرم بای

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

دلم گرفته

سلام به گرمی یک لبخند

من کمتر میام اینجا ودر نتیجه کمتر مینویسم

از این به بعد وقت آزادم زیادتر شده وبیشتر میتونم اینجا بیام.

من قبلا هم وقت آزاد زیادی داشتم ولی از وقتی که تو سرآمد عضو شده بودم این وقته هی کمتر میشد.

من یکم دلگیرم از این سایته.

یکم میخوام بیشتر درباره این سایت بنویسم.

من آشناییم باسایت سرامد وقتی شروع شد که یکی از دوستانم گفت که اگه تو فیسبوک عضو نیستی بیا اینجا عضو شو.

منم چون اهل استفاده از فیس بوک نبودم اومدم و اونجا عضو شدم. اینو بگم که این سرآمده یه بخشی از وزارته ارشاده در نتیجه توش کنترلم زیاده.

وقتی وارد بخش ثبت نامش شدم ازم اطلاعات شخصی خواست .کد ملی شماره تلفن ونام نام شهرو ......

خلاصه به هر مصیبتی بود عضو شدم. بعدش ازم تصویر کارت ملی رو خواست تا تو شبکه اجتماعیش عضو شم.

یه توضیحی هم بدم که این سایت بخش های مختلفی داره از کلوب سرامد گرفته که از آدم یه امتحانایی میگیره که مربوطه به کامپیوتره ایناس.

وقتی وارد سایت میشی به خاطر ارسال کارت ملی و شماره موبایلو اینا برا آدم اعتبار ریالی میده که میتونی ازش استفاده کنی.

خلاصه من وارد شبکه اجنماعیش شدم.

وای یکم جا خوردم کاملا شبیه فیس بوک بود ولی همه اسم ها واقعی بود.

خلاصه من چن تا عکس ونظر سنجی و مطلب و پیداکردن دوس و.... انجام دادم.

همه چی داش خوب پیش میرف که یه روز تو سایت باشگاه خبرنگاران یه مطلبی خوندم درباره پونه قدوسی .

پونه قدوسی خبرنگاره بی بی سی هستش وتو باشگاه چن تا عکس از هوسرانی های این خانم بود.

تو این سایت گفته شده بود که این عکسارو انتشار بدین منم طبقه عادت خبرای دست اولو تو صفحه خودم تو سرآمد قرار دادم .

بعد از چن روز وقتی خواستم برم به صفحم نگاه کنم دیدم میگه نام کاربریت اشتباهه منم فک کردم که حتما همینطوریه که اینا میگن واشتباه دارن میزنم ولی بعد چن روز متوجهشدم که بلوکم کردن.

هرچی به مدیرشون ایمیل زدم چیزیز بهم نگفن.

خلاصه منم بی خیال شدم.

من اونجارو دوس داشتم خیلی محیط خوبی داشت.

اصلا مثله بقیه سایتا نبود بدور از هر گونه هنجار شکنی و اینچیزا.

منم دیگه نمیخوام  دل واسه این سایتای ایرانی بسوزه توش عضو شم.

حالا هم وقتم کاملا آزاده میتونم براحتی میتونم بیام اینجا و تو ای وبلاگم دردودل کنم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

یه شعر تازه شنیدم گفتم اینجا بنویسم.

 

چه کسی میگوید که گرانی شده است.؟

دوره ی ارزانی است ،

چه شرافت ارزان،

تن عریان ارزان،

آبرو قیمت یک تکیه نان،

ودروغ از همه چیز ارزانتر،

وچه تخفیف بزرگی خورده قیمت هرانسان!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

خدایاو...

خدایا:


    به هر آنکه دوست میداری

     بیاموز که عشق از زندگی کردن برتر است

      و به هرآنکه دوست تر میداری بچشان

       که دوست داشتن از عشق هم برتر است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

با نگاهت...

 بانگاهت باز بر من بتاب 

                   آفتاب روشن دنیای من

خنده ای کن بر نگاهم گل بکار

                    در بهار روشن فردای من

دوست دارم با تو باشم روزو شب

                    ای تو که امروز وتو ای فردای من

تا می آیی چشم هایت مرا با خود می برد به شهر مهتاب

                    شهری از جنس بلور واز جنس نور

شهری از جنس نسیم واز جنس آفتاب

دست خود را میسپارم به دست تو

پابه پای تو میروم در کوچه ها

مثله یک گنجشک شادی میکنم

چون کبوتر میپرم شادور ها

بی تو این خانه مساوی با سکوت

بی تو در ها بسته چون دیوار ها

پنجره یک قاب خالی بی بهار

قاب خالی از صدای سارها

با تو اما پنجره گل می دهد

قاب عکسی از بهاران می شود

بوی شادی خانه را پر میکند

بر لب ما خنده مهمان میکند

گونه هایت باغی از گلبوته است

خنده ای کن تا که گلها بشکفد

غنچه های مهربانی باز هم در باغچه خانه ما میشکفد

دست هایت شاخسارانی سبز

میتکانی سایه اش را بر سرم

تا نسیم مهربانی می وزد

در هوای شانه هایت میپرم

خستگی های تو کی کم میشود

کار خود را می شود کمتر کنی

می رسد آن لحظه خوبی که تو

در کنارم خستگی را در کنی.

دل نوشته ای برای پدرم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

کاشکی.....

یه شعر زیبا براتون نوشتم.........

امیدوارم کیف کنین....

 

 

کاشکی در کوچه های کودکی گم میشدم

باز هم با قاصدک گرم تکلم میشدم

مینشتم زیر آوار سپید چلچله

بار دیگر خیس باران ترنم میشدم

زندگی را میدویدم تا فراسوی امید

تاکه در چشم تماشا، یک توهم میشدم

آرزو میچیدم از رنگین کمان شاپرک

باز هم در جنگل پروانه ها گم میشدم

کوچ میکردم از این تنهایی خاکستری

باز هم همسایه لبخند مردم میشدم

کودکی آن سوی حسرت چشم در راه من است

کاشکی در کوچه های کودکی گم میشدم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

خداوند من

بار خدایا:

باران رحمت عشق را از مادریغ  مدار

ما گناه کاریم می دانیم ما غفلت کننده ایم میدانیم

نا سپاسیم میدانیم

اما تو فقط تو باران عشق را از ما دریغ مکن

فقط تو ای خدا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

زندگی....

زندگی نردبان است ایستادنی

عاقبت این نردبان افتادنی است

احمق آن است که بالاتر نشست

استخوانش بیشتر خواهد شکست....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

تا که.......

تا که بودیم ،نبودیم کسی

کشت مارا غم بی کسی

تا که مردیم همه بیدار شدند 

تا که خفتیم همگی یار شدند

قدر آن شیشه بدانی که هست

نه در آن موقع که افتاد شکست....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

شاید............

شاید سنگ وچوب در پی آزار ما باشد

ولی کلمات هیچ وقت در پی آزار ما نبوده و نخواهند بود....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

احساس هلن کلر (زنی نابغه نابینا و ناشنوا ولال ) از عشق

آن روز  چند شاخه گل بنفشه زودرس را که در باغ یافته بودم چیدم وآنرا به آموزگارم هدیه کردم.

خانم سولیوان مرا به گرمی در آغوش کشید وبر کف دستم نوشت"من هلن را دوست دارم."

پرسیدم: دوست داشتن یعنی چه؟ او مرا محکم تر در آغوش فشرد وبه قلبم اشاره کرد. وگفت:((چشمه دوست داشتن وعشق در اینجاست)) !

سخنان وی مرا سخت به شگفتی انداخت چون هنوز تا چیزی را دست نمی زدم آنرا نمیشناختم.

گلهای بنفشه را بوییدم  ؛ آنگاه با اشاره پرسیدم آیا عشق زیبایی گلهایند. پاسخ داد نه.

پس به سویی که دمای دلپذیر خورشید بر تنم میتابید رو کردم وپرسیدم:آیا کانون گرما ونور یعنی آفتاب عشق است. یاز پاسخ داد نه.

یکی دوروز پس از آن سرگرم حل مساله بودم وراه حل را نمی یافتم. آموزگار با انگشت چند بار به پیشانیم زد ودر دستم نوشت: بیاندیش بی درنگ دریافتم نام جریانی که در مغزم میزند "اندیشه" است.این نخستین درک من از معنی عشق بود. اینک میخواستم بیش از هر چیز در پرتو اندیشه معنای عشق را بفهمم.آن روز خورشید زیر ابرها پتهان شد. رگباری هم بارید اما سرانجام ابر ها پراکنده شدند وآفتاب رخ نمود . از آموزگار پرسیدم: آیا عشق چون پرتو آفتاب است.؟!

پاسخ داد: عشق مانند ابرهایی است که در آسمان هستند وابر را نمیتوان  لمس کرد ولی باران را که حاصل آنهاست میتوان حس ولمس کرد.میدانی که گل ها وزمین تشنه چه اندازه از بارش باران ها جان میگیرند وشکوفا میشوند .عشق را هم نمیتوان لمس کرد اما شیرینی وتوانایی اثر آن را میشود درک کرد. بدون عشق زندگانی تاریک وسرد است.

خب اکنون این پرسش پیش می‌آید که عشق چیست؟

عشق تعریف نداردکلام ندارد، تنها خاطرات عشق باکلام بیان میشوند والا خود عشق کلام ندارد. بین سخن گفتن از عشق تا با خود عشق درگیر بودن فرق بسیار است؛ همان فرقی که یک شاخه نبات در قنادی با یک حبه آن در دهان ما دارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

بیاندیش...نخند

بیاندیش … نخند
به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید،ارباب.
نخند!
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری.
نخند!
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چندثانیه ی کوتاه معطلت کند.
نخند!
به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه ی پیراهنش جمع شده.
نخند!
…به دستان پدرت،
به جاروکردن مادرت،
به همسایه ای که هرصبح نان سنگک می گیرد،
به راننده ی چاق اتوبوس ،
به رفتگری که درگرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد،
به راننده ی آژانسی که چرت می زند،
به پلیسی که سرچهارراه باکلاه صورتش رابادمی زند،
به مجری نیمه شب رادیو،
به مردی که روی چهارپایه می رود تا شماره ی کنتور برقتان را بنویسد،
به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته ودرکوچه ها جارمی زند،
به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد،
به پارگی ریزجوراب کسی در مجلسی،
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی درخیابان،
به پسری که ته صف نانوایی ایستاده،
به مردی که درخیابانی شلوغ ماشینش پنچرشده،
به مسافری که سوارتاکسی می شود و بلند سلاممی گوید،
به فروشنده ای که به جای پول خرد به تو آدامس می دهد،
به زنی که باکیفی بردوش به دستی نان دارد و به دستی چندکیسه میوه وسبزی،
به هول شدن همکلاسی ات پای تخته،
به مردی که دربانک ازتو می خواهد برایش برگه ای پرکنی،
به اشتباه لفظی بازیگرنمایشی

….نخند،نخند که دنیا ارزشش رانداردکه تو به خردترین رفتارهای نابجای آدمها بخندی!!
که هرگز نمیدانی چه دنیای بزرگ و پردردسری دارند!!!
آدمهایی که هرکدام برای خود وخانواده ای همه چیز و همه کسند!
آدمهایی که به خاطر روزیشان تقلا می کنند،
بارمی برند،
بی خوابی می کشند،
کهنه می پوشند،
جار می زنند
سرما و گرما می کشند،
وگاهی خجالت هم می کشند،…….خیلی ساده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

یاد وخطا

یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم

گرچه در خویش شکستیم صدایی نکنیم

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند

طلب عشق زهر بی سروپایی نکنیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

همه رو دوس داشته باشیم

زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند. پیر مرد همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت و پیر زن هرگز زیر بار نمی رفت و گله های شوهرش رو به حساب بهانه گیری های او می گذاشت. این بگو مگوها همچنان ادامه داشت. تا اینکه روزی پیر مرد فکری به سرش زد و برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف می کند و آسایش او را مختل کرده است ضبط صوتی را آماده می کند و شبی همه سر و صدای خرناس های گوشخراش همسرش را ضبط می کند. پیر مرد صبح از خواب بیدار می شود و شادمان از اینکه سند معتبری برای ثابت کردن خروپف های شبانه او دارد به سراغ همسر پیرش می رود و او را صدا می کند، غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته است! از آن شب به بعد خروپف های ضبط شده پیرزن، لالایی آرام بخش شبهای تنهایی او می شود. ..: قدر هر کسی رو بدونید تا یه روزی پشیمون نشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

عیب های ایرانیان

صادق هدایت در کتاب بوف کور خود می نویسد .. سی و هفت درد و عیب اساسی ما ایرانیان که هیچوقت درمان نشد..!
در زندگی درد هایی است که روح انسان را از درون مثل خوره می خورند و می زدایند،این درد ها را نه می شود به کسی گفت و نه می توان جایی بیان کرد..!
به قسمتی از درد های اجتماعی ما ایرانیان توجه کنید:

1-اکثر ما ایرانی ها تخیل را به تفکر ترجیح می دهیم.
2-اکثر مردم ما در هر شرایطی منافع شخصی خود را به منافع ملی ترجیح می دهیم.
3-با طناب مفت حاضریم خود را دار بزنیم.
4-به خوش بینی بیش از منطق بینی تمایل داریم.
5-بیشتر نواقص را می بینیم اما در رفع انها هیچ اقدامی نمی کنیم.
6-در هر کاری اظهار فضل می کنیم ولی از گفتن نمی دانم شرم داریم.
7-کلمه من را بیش از ما به کار می بریم.
8-غالبا مهارت را به دانش ترجیح می دهیم.
9-بیشتر در گذشته به سر می بریم تا جایی که اینده را فراموش می کنیم.
10-از دوراندیشی و برنامه ریزی عاجزیم و غالبا دچار روزمرگی و حل بحران هستیم.
11-عقب افتادگی مان را به گردن دیگران و توطئه انها می اندازیم،ولی برای جبران ان قدمی بر نمی داریم.
12-دائما دیگران را نصیحت می کنیم،ولی خودمان هرگز به انها عمل نمی کنیم.
13-همیشه اخرین تصمیم را در دقیقه 90 می گیریم.
14-غربی ها دانشمند و فیلسوف پرورش داده اند،ولی ما شاعر و فقیه!
15-زمانی که ما مشغول کیمیا گری بودیم غربی ها علم شیمی را گسترش دادند.
16-زمانی که ما با رمل و اسطرلاب مشغول کشف احوال کواکب بودیم غربی ها علم نجوم را بنا نهادند.
17-هنگامی که به هدف مان نمی رسیم،ان را به حساب سرنوشت و قسمت و بد بیاری می گذاریم،ولی هرگز به تجزیه تحلیل علل ان نمی پردازیم.
18-غربی ها اطلاعات متعارف خود را روی شبکه

اطلاعات های خبری در دسترس عموم قرار می دهند،ولی ما انها را برداشته و از همکارمان پنهان می کنیم.
19-مرده هایمان را بیشتر از زنده هایمان احترام می گذاریم.
20-غربی ها و بعضا دشمنان ما،ما را بهتر از خودمان می شناسند.
21-در ایران کوزه گر از کوزه شکسته اب می خورد.
22-فکر می کنیم با صدقه دادن خود را در مقابل اقدامات نابخردانه خود بیمه می کنیم.
23-برای تصمیم گیری بعد از تمام بررسی های ممکن اخر کار استخاره می کنیم.
24-همیشه برای ما مرغ همسایه غاز است.
25-به هیچ وجه انتقاد پذیر نیستیم و فکر می کنیم که کسی که عیب ما را می گوید بدخواه ماست.
26-چشم دیدن افراد برتر از خودمان را نداریم.
27-به هنگام مدیریت در یک سازمان زور را به درایت ترجیح می دهیم.
28-وقتی پای استدلالمان می لنگد با فریاد می خواهیم طرف مقابل را قانع کنیم.
29-در غالب خانواده ها فرزندان باید از والدین حساب ببرند،به جای اینکه به انها احترام بگذارند.
30-اعتقاد داریم که گربه را باید در حجله کشت.
31-اکثرا رابطه را به ضابطه ترجیح می دهیم.
32-تنبیه برایمان راحت تر از تشویق است.
33-غالبا افراد چاپلوس بین ما ایرانیان موقعیت بهتری دارند.
34-اول ساختمان را می سازیم بعد برای لوله کشی،کابل کشی و غیره صد ها جای ان را خراب می کنیم.
35-وعده دادن و عمل نکردن به ان یک عادت عمومی برای همه ما شده است.
36-قبل از قضاوت کردن نمی اندیشیم و بعد از ان حتی خود را سرزنش هم نمی کنیم.
37-شانس و سرنوشت را برتر از اراده و خواست خود می دانیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

کاش میشد....

کاش میشد بسرایی غم هجران خودت را

دیده بر هم نهی وسر دهی آواز شبت را

کاش میشد که من هم با تو بخوانم

عقده های بارن زده چشم ترت را!

درد من وتو درد جفا نیست ، وفا است.

آوارگیم صوت حزین شهریار است

ای وای از این دل که چه خام است

ای وای بر این شب چه دراز است....

 

کاری از شیرین...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

به نام آنکه نفس خود را در کالبد انسان ها دمید........

mail

آن یار کز او خانه ما جای پری بود

سر تاقدمش چون پری از عیب بری بود

دل گفت فروکش کنم  این شهر به بویش

بیچاره ندانست که یارش سفری بود

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت

باقی همه بی حاصلی وبی خبری بود

خوش بود لب آب وگل وسبزه ولیکن

افسوس که آن گنج روان رهگذری بود

خود را بکشد بلبل از این رشک که گل را

با باد صبا وقت سحر جلوه گری بود

 

 

تقدیم به ..........

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

این روز ها غزل هم.........

این روزها غزل اهم از من رمیده انگار

دستی برآور ،ای عشق از آستین دیدار

این رخوت از کجا بود آیا که در دل من

حتی اثر نکردند آن چشمهای تبدار

چیزی بگو برایم از عشق از محبت

از آفتاب ودریا از اشکهای تبدار

جمعه های دیدار اما همیشه بی رنگ

تکرار وباز تکرار ، تکراروباز تکرار

من مستحق دردم،درد نگاهت ای دوست

لطفی کن ودلم را لختی به درد بسپار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++