Garden City

۱۱۵ مطلب با موضوع «خدا ومن» ثبت شده است

امان!!!!

امان از دست بعضی ها ، با دلاشون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

مدح امام زمان

در مدح امام زمان ((عج))


اینم خودم گفتم. برا امامم امیدوارم خوشش بیاد...

 

 

روزگاری مردمان در وجود خودشان عشق بود
روزگاری عاشقان در دلشان جوانمردی بود

این روزها همه صورتشان عاشق ولی دلشان ناجوان مرد
این روزها ابرهای خسته می گریند
گریه ای از جنس تاریکی

عاشقی کشک است این روزها
دل ها جوان مرد نیست این روزها

هر کسی ساز خود را میزند
هر کسی ماهی خود را از آب در می آورد

عشق ها بی کسی می آورند
جوان مردی زندگی را تباه میکند
جوان مردان وعاشقان هر دو غمگینند

چه میشود که تو بیایی ای عزیز دل ها..........

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

چادر وشهید

+من آن زمان چادر به سر داشتم. دکتر اشاره کرد چادرم را در بیاورم تا راحت‌تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم. همان موقع که داشتم از کنار او رد می‌شدم تا بروم توی اتاق و چادرم را دربیاورم، مجروح که چند دقیقه‌ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده گفت:
من دارم می‌روم که تو چادرت را در نیاوری. ما برای این چادر داریم می‌رویم... چادرم در مشتش بود که شهید شد...(خاطرات یک پرستار)


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

حرف های مصطفی........

نمازهایت را عاشقانه بخوان. حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری ، قبلش فکر کن چرا داری نماز میخوانی و با چه کسی قرار

ملاقات داری.آن وقت کم کم لذت میبری از کلماتی که در تمام عمر داری تکرارشان می کنی. تکرار هیچ چیز جز نماز در این دنیا

قشنگ نیست...


 

"شهید مصطفی چمران "


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

دزدی دزدیه.....!

طولانیه، ولی قول میدم اگه تا آخرش بخونین پشیمون نمی شین:



 

توی این روزهای بارانی اخیر منتظر تاکسی موندن واقعا خیلی سخته مخصوصا وقتی راننده ها هم بی انصافی به خرج داده و از جابجایی مسافر به صورت عادی خودداری کنند. این اتفاق برای ما رخ داد و راننده خط بی توجه به صف مسافران که منتظر ماشین بودند کنار خیابون داد میزد: "دربـــــــــــــــــست". نگاه معنی دار و اعتراض های گاه و بی گاه مسافران هم راننده رو کلافه کرده بود و هم ما رو، به خاطر همین من و یک خانم و دو آقای دیگه با همدیگه ماشین رو با کرایه ۶۰۰۰ تومن دربست گرفتیم که برای هر مسافر نفری ۱۵۰۰ تومن می افتاد درحالی که کرایه خط فقط ۵۵۰ تومن بود. به هر ترتیب سوار تاکسی شدیم و راننده شروع کرد از مشکلات ماشین و گیر نیومدن لاستیک و بنزین آزاد زدن صحبت کردن و به اصطلاح همون جلسه شروع شد.

کنار راننده مرد جوانی نشسته بود که انگار از خیس شدن زیر بارون دل خوشی نداشت. وقتی سخنرانی راننده درباره مشکلات بنیادی مملکت شروع شد خیلی سریع خودش رو وارد بحث کرد که بهتره ادامه بحث رو به صورت یه گفتگوی دو طرفه دنبال کنیم:

راننده تاکسی: برادر خانمم یه وام ۶ میلیون تومنی میخواست بگیره مجبور شد ماشینش رو بذاره به عنوان وثیقه. بنده خدا الان خورده به مشکل دارند ماشینش رو مصادره می کنند. یه عده دزد دارند میلیارد میلیارد اختلاس می کنند کسی هم خبردار نمیشه اون وقت این جوون رو ببین چجوری سر میدوونند!

مسافر: نوش جونش!

راننده: (نگاه متعجب) نوش جون کی؟

مسافر: نوش جون کسی که ۳۰۰۰ میلیارد تومن خورده!

راننده: (با لحن عصبی آمیخته به تمسخر) نکنه اون بابا فامیل شما بوده؟

مسافر: نه! فامیل من نبوده اما یکی بوده مثل همین مردم. مثل شما! مگه این یارو از مریخ اومده اختلاس کرده؟ یا اون مدیر بانک از اورانوس به ریاست رسیده بوده؟

راننده: نه آقا جان اونا از ما بهترون اند. من برای یک جفت لاستیک باید ۳ روز برم تعاونی اون وقت اون ۳۰۰۰ میلیارد تومن رو میخوره یه آبم روش!

مسافر: خب آقا جان راضی نیست نخر! لاستیک نخر...

راننده: (با صدای بلند) چرا نامربوط میگی مرد حسابی؟ مجبورم بخرم! لاستیک نخرم پس چجوری با ماشین کار کنم؟

مسافر: وقتی شما که دستت به هیچ جا بند نیست و یه راننده عادی هستی وقتی میبینی بارندگی شده و مسافر مجبوره زود برسه به مقصد میای ماشینی که باید تو خط کار کنه رو دربست میکنی...

راننده پرید وسط حرف طرف که: آقا راضی نبودی سوار نمیشدی!

مسافر: (با خونسردی) میبینی؟ من الان دقیقا حال تو رو دارم وقتی داشتی لاستیک ماشین میخردی. مرد حسابی فکر کردی ما که الان سوار ماشین تو شدیم و ۳ برابر کرایه رو داریم میدیم راضی هستیم؟ ما هم مجبوریم سوار شیم!
وقتی تو به عنوان یه شهروند عادی اینجوری سو استفاده میکنی از مدیر یه بانک که میلیاردها تومن سرمایه زیر دستشه چه انتظاری داری؟ اون هم یکی مثل تو در مقیاس بالاتر.

راننده آچمز شده بود و سرش تو فرمون بود...

مسافر که حالا کاملا دست بالا رو داشت با خونسردی ادامه داد: دزدی دزدیه...
البته منظورم با شما نیستا ولی خدا وکیلی چند درصد از مردم ما اون کاری که بهشون سپرده شده رو خوب انجام میدن که انتظار دارند یه مدیر بانک کارش رو خوب انجام بده؟ منتهی وقتی اونا وجدان کاری ندارند کسی بویی نمیبره اما گندکاری یه مدیر بانک رو همه میفهمند. برادر من تو خودت رو اصلاح کن تا اون مدیر بانک جرات همچین خلافی رو نداشته باشه.

راننده که گوشاش تو اون هوای سرد از شدت خجالت حسابی سرخ شده بود گفت: چی بگم والا!

من اولین نفری بودم که تو مسیر باید پیاده میشدم و طبیعتا طبق قرار اجباری با راننده باید ۱۵۰۰ تومن کرایه میدادم. وقتی خواستم پیاده شم یه اسکناس ۲۰۰۰ تومنی به راننده دادم. راننده گفت: ۵۰ تومنی دارید؟ با تعجب گفتم: بله دارم و دست کردم تو کیفم و یه سکه ۵۰ تومنی به راننده دادم. راننده هم یک اسکناس ۱۰۰۰ تومنی و یک اسکناس ۵۰۰ تومنی بهم برگردوند و گفت: به سلامت!

همونطور که با نگاهم تاکسی رو که تو هوای بارونی مه آلود حرکت می کرد رو دنبال می کردم چترم رو باز کردم و پولا رو تو کیفم گذاشتم... آروم شروع کردم به قدم زدن و با خودم فکر می کردم یعنی من هم باید خودم رو اصلاح کنم...


 

ارسال شده توسط منصوره



 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

باز آی.......

باز آی واین مضراب های شکسته را بردار وبر سنتور کهنه دلم بنواز.

چندی است که آهنگی بر آن ننواخته اند .

باز آی وشقایق های چشمانم را نوازش کن.

باز آی وپاهای رنجورم را توان ایتادن ده؛ چرا که سال هاست عظم سفر کرده اند ولی نای پیش رفتن ندارند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++

مهدیا!

مهدیا! کوچه های عشق ، دیری است که با نام تو چراغانی شده اند

ومشتاقانت هر غروب جمعه، گرمای وجود نازنین تو را تمنا می کنند.....

اما ثانیه ها هر دم به ما طعنه می زنند که چرا سزاوار میزبانی تو نیستیم؟!!!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
باغ شهر ++

ما باید دقت کنیم!!!!!!!!!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
باغ شهر ++

اندازه احترام یک بانو در دنیای غرب!!!!!

عکس: فکر میکنید گناه این زن چیست؟!

سوزان آنتونی لحظاتی قبل از دستگیری ودر حال کتک خوردن بخاطر تلاش جهت رای دادن در انتخابات در سال 1872. او بخاطر ثبت نام برای رای دادن در انتخابات 100 دلار جریمه شد. این تصویر تنها یک برگ از سابقه کشورهای غربی است که این روزها مدعی حقوق زنان شده و سایر کشورها را بازخواست میکنند!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
باغ شهر ++

22 بهمن مبارک

 

امروز روز پیروزی مردمانی است که سال ها زیر تابعیت کسی بوده اند که هیچ نقطه مشترکی با آنها نداشت.

با وجود اینکه سال ها از این انقلاب که ایرانیان به آن انقلاب اسلامی وغیر ایرانیان با نام هایی همچون انقلاب 57، انقلاب خمینی ، انقلاب ایران و..... می نامند؛ میگذرد ولی همچون اوایل انقلاب این روز جشن گرفته میشود .

به هر حال این روز برای هر ایرانی چه خارج نشین چه داخلی روز بزرگی است .

امروز روزی است که کشور من توانست در مقابل همه قدرتهای ظالم جهان بایستد و امروز روزی است که مردم کشور من  توانست یک دستگاه حکومتی 2500 ساله که بر مردم ستم میکردند را از میان بر دارد.

این روز را به همه مردم تبریک میگویم.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
باغ شهر ++

به مناسبت 19 بهمن روز نیروی هوایی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
باغ شهر ++

رو بنده

اینم از کشور مدافع آزادی عمل وبیان !!!!!!!!!!!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
باغ شهر ++

هارت و پورت

هارت وپورت زیاد را  به چیزی نگیرید.

مرغی که به زحمت یک تخم کرده چنان قد قدی  میکند که اگر آدم خبر نداشته باشد خیال میکند

که به جای یک تخم مرغ یک ستاره گذاشته است!!!!!!!!!!!

 

"مارک تواین"

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
باغ شهر ++

خواهرم..

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
باغ شهر ++

خودم گفتم..........

سلام

یه شعری خودم گفتم ؛ نمیدونم خوب باشه یا بد ولی حالا اینجا نوشتم ببینم چی میشه دیگه!!

 

در روزگار غفلت جنگی شده حکایت
بر ما سایه فکنده این جنگ بی ابهت

دل ها کرده عاشف جان ها شده شقایق
این جنگ بی مروت عصیان کرده عاشق

در عقل ما نگنجد خون چکیده از دل
در قلب ما نیفتد آه کشیده از دل

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
باغ شهر ++

یک سخن از دوست.......

حضرت آیت الله بهجت(ره):

اگر کسی طالب معرفت باشد و در طلب  جدیت و خلوص داشته باشد در و دیوار به اذن الله معلمش خواهد بود و گر نه سخن پیامبر(ص) هم در او اثر نخواهد کرد  چنانکه در ابوجهل هم اثر نکرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
باغ شهر ++

بی تو..................

بی تو مثله قصه ها من همسفر تا مرز رویا

این منم تنهای تنها خسته از تکرار شبها

طرح باطل انتظارم چشم من فانوس راه

جاده اما امتدادش مثله بخت من سیاه

و......

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
باغ شهر ++

دلهره.......

یه قطعه ای پیدا کردم خواستم برا شما هم بنویسم.:

دلهره ای عظیم سر تا پای وجودم را فراگرفته است.

در گوشه ای مینشینم ودر میان غصه ها گم میشوم. اما در این لحظه بهتر است که فقط به او بیندیشم که اشک را مرهم زخم آفرید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
باغ شهر ++

الهی!

الهی!وجودم پرستوی باران خورده ای است که ترا میجوید .مرا با غم آشنا کن

واز غم های دیگر آزاد ورها ساز!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
باغ شهر ++

گاهی برای............

گاهی برای آرزو های به بار ننشته اشک میریزیم وبه در گاه خدا شکایت میکنیم که چرا؟

تو که رحیمی ورحمانی ؟

اما از محبت الهی آگاهی نداریم که برای هر کارش حکمتی دارد!

مگر نه اینکه تنها خدا عالم است وتنها اوست که صلاح ما را می داند؟.....

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
باغ شهر ++

بیا تا.........

بیا تا کنار

       شقایق های وحشی

                        به امید فردایی بهتـــــــــر

از کنار رودخانه ای آرام

                 زیر چتر رنگین کمون هفت رنگ

وبا نوازش گوشهایمان با صدای

                      چکاوک های هلهله گوی

قدم در راهی بگذاریم که

در انتهایش نوشته شده

امید....................

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
باغ شهر ++

ای کاش میشد.....

ای کاش میشد  به جایی رفت که اثری از گناه وتیرگی نیست؛

جایی که نو هست.

ای ;hش میشد با لاتر از آسمان هفتم رفت وبرای همیشه آبی شد!

 

سمیه ریحان

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
باغ شهر ++

گلکده حُسن...

دیشب علم یاد تو افراخته بودم

تا صبح به رویای تو دل باخته بودم

هر چند دلم در تب دیدار تو میسوخت

با عکس،خیالی ز رخت ساخته بودم

بر گلکده حسن تو ای طلعت لبریز!

در آینه اشک،نظر باخته بودم

از هرچه پری بود پری خانه دل را

در راه تماشای تو پرداخته بودم

هم دوش صبا در طلب آن گل رخسار

گیسوی هوس پشت سر انداخته بودم

تا سر زنم اشباح شیاطینن درون را

شمشیر خطاسوز دعا  آخته بودم

تا دامن آن خسله بیگانه بگیرم

از خویشتن خویش برون تاخته بودم

ای آه سحر! در تو چه الطاف نهان بود؟

زین پیشترت آه که نشناخته بودم

فرید

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
باغ شهر ++

امامـــــــــــــــم..............

مهدی جان براستی تو کیستی ؟

براستی تو کدامین ستاره ای که می درخشد نور می دهد اما اثری از او نیست؟

 شاید دیده ما بینا نیست و شاید ما تو را درک نمی کنیم و شاید ما تو را نمی فهمیم و ما هستیم که در غیبت کبری مانده ایم کاش تو بودی و ما تو را با چشم خود می دیدیم و افسوس کاش تو بودی و میدیدی که چه کودکانی در انتظار ... غذا هستند مانند جدت علی که در کوچه پس کوچه های کوفه در انتظار ش بودند البته می بینی و در می یابی.

کاش می دیدم تو را درد ها بسیار است ودرمان ها اندک نه طبیبی که درمان کند و نه پرستاری که بر بالین بنشیند کاش ابا صالح بدانی و می دانی که در انتظار تو هستیم ...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
باغ شهر ++

اجابت دعا......

خداوند به سه طریق به دعاها جواب می دهد:
او می گوید آری و آنچه می خواهی به تو می دهد.
او میگوید نه و چیز بهتری به تو می دهد.
او می گوید صبر کن و بهترین را به تو می دهد
 در اندرون همه ما خزانه‌ای بیکران از عشق و شادمانی و نعمت هست که می‌تواند آنچه را که در آرزوی آنیم، برایمان فراهم کند.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
باغ شهر ++