یکی از راهکار های جلوگیری از خشونت این هست که: تمامی دولت ها باید در دو عرصه با مظاهر و مصادیق خشونت مبارزه کنند .
یک : عرصه ی داخلی
و
دو : عرصه ی بین الملل .
آنچه از خشونت که دولت ها باید در عرصه ی داخلی با آن مقابله کنند ، عبارت است از تمامی اعمال خشونت آمیزی که از سوی افراد نسبت به هم و خارج از "قانون" صورت می گیرد می باشد . یعنی در عرصه ی داخل یک کشور ، ما دو نوع خشونت داریم .
"خشونت قانونی" و "خشونت خارج از قانون" .
البته خشونتی که جنبه ی قانونی دارد و برگرفته از قانون یک کشور است و قانون آن را (در حق ستمکاران به عنوان مجازات ) روا می داند ، دیگر نمی توان به آن اطلاق "خشونت" که بار منفی و مذموم دارد ، نمود . قوه ی قهریه یا سلبیه عنوان مناسب تری برای این نوع از خشونت ( خشونت قانونی ) می باشد . فلسفه ی اعمال این نوع از خشونت توسط حکومت ها در جوامع خود ، جلوگیری از تجاوز افراد به حریم یکدیگر و حریم عمومی جامعه و در نتیجه حفظ نظم در جامعه است . این نوع از خشونت ، همانطور که گفته شد ، مطلوب است . البته مطلوبیت آن در دین اسلام ، مشروط به نوع حکومت و حاکمیت می باشد .
یعنی اگر حکومتی قوانینش بر مبنای عدالت باشد ، خشونت برخاسته از آن قانون هم ، مبنای عادلانه ای خواهد داشت .
در عرصه ی داخل ، هر خشونتی که از راهی غیر از قانون ، اعمال شود ( چه از جانب حکومت و چه از جانب مردم ) خشونتی غیر قانونی بوده و مذموم است .
اما در عرصه ی بین الملل ؛
معمولا وقتی پای مباحثی اینچنین به عرصه ی بین الملل کشیده می شود ، بیشتر روابط بین دولت ها را در این عرصه شامل می شود . پس در این فضا از بحث ، ما با یک نوع از خشونت روبرو هستیم و آن خشونت دولتها نسبت به همدیگر است . یعنی "خشونت دولتی" یا همان "تروریسم دولتی" .
پس باید به واکاوی روابط بین دولت ها با هم ، پرداخت .
سوال این است : چگونه دولت ها می توانند باهم روابط صلح آمیزی داشته باشند ؟ ( با توجه به این گزاره که "صلح پایدار" نیز ، تنها در سایه ی وجود "عدالت" در روابط بین دو کشور و دو دولت می تواند محقق شود )