چنین گویند کاندر حلق گرگی
فرورفت استخوانی، همچونشتر!
زلک لک چاره خود جست،در ضمن
نمود از بهر او اجری مقرر
به منقار ، استخوان از گلویش
برون آورد آن مرغ هنرور
چه زان پس ،خواست حق زحمت خویش
جوابش داد، گرگ حیله گستر:
"سرت را از دهان بنده سالم
برون آورده ، خواهی مزد دیگر؟!!"