Garden City

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مادر» ثبت شده است

یه بینش بکر...

نمیدونم کدوم سال بود...

معلمی داشتم که همه وقت حاضر بود برای شاگردانش وقت بگذارد...

معلم زبان بود ولی بیشتر از زبان انگلیسی‌ به زبان کامپیوتر و تکنولوژی آشنا بود...

گاهی اوقات حتی به خاطر سوالات ما به میز صبحانه مدرسه پر جلال و جبروت ما هم نمیرسید.

نکات ظریف و دقیقی رو اشاره میکرد...

زبان انگلیسی رو مثله زبان مادری به ما یاد میداد...

ازش یاد گرفتم که وقتی وارد کاری میشم حتی اگه علاقه نداشته باشم با عشق انجامش بدم...

نمیدونم تاچه  حد موفق بودم ولی ...

بگذریم.

شمام از این معلما داشتین؟

مدیونید بخونید ولی نظر ندید....

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
باغ شهر ++

مادر بودن و تحصیل اونم در استرالیای بزرگ!

ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ ﺳﻴﺪﻧﯽ ﺍﻧﮕﻠﺒﺮﮒ، ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﺎﺳﺎﺑﻘﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺗﺪﺭﻳﺲ "ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎﯼ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﯽ " ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﮔﺮﻳﻪ ﮐﻮﺩﮎ ﺧﺮﺩﺳﺎﻝ ﻳﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻳﺎﻧﺶ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ . 

ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺳﺘﭙﺎﭼﻪ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺗﻼﺵ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﮐﻮﺩﮐﺶ ﺭﺍ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﻣﻮﻓﻖ ﻧﺸﺪ، ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﮐﻼﺱ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﮐﻨﺪ.

ﺍﻣﺎ ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ ﺍﻧﮕﻠﺒﺮﮒ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻳﺶ ﻧﺪﺍﺩ . 

ﺍﻭ ﮐﻮﺩﮎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﮔﺮﻓﺖ، ﺑﻐﻞ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﮐﻼﺱ ﺑﭽﻪ ﺑﻪ ﺑﻐﻞ ﺑﻪ ﺗﺪﺭﻳﺲ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ.

ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮔﻮﻳﺪ ﮐﻪ ﻫﻴﭻ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻳﯽ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﻴﻦ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺗﺤﺼﻴﻞ ﻳﮏ ﮐﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﺪ...

_________________


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
باغ شهر ++